Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
incline bench
تخته وزنه برداری
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
incline
خم کردن
incline
شیب
incline
متمایل کردن
incline
شیب دادن
incline
سرازیرکردن
incline
مستعد شدن
incline
متمایل شدن
incline
کج کردن
right incline
میل به راست
incline plane
سطح مایل
incline plane
غفلت گاه
left incline
میل به چپ
to incline on's ear
با نظر مساعد گوش دادن گوش فرا گرفتن
to incline to green
بسیبزی زدن
to incline to green
یا مایل بودن
bench
میز ابزار
bench
نیمکت گذاشتن
bench
میز کار
bench
میز قالب گیری
bench
میز
bench
بر کرسی نشستن
bench
سکوی کوهستانی
bench
سکو
bench
میز کار دستگاه
bench
هیات قضات محکمه
bench
نیمکت ذخیره ها
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
مسند قضاوت
bench
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench
کرسی قضاوت جای ویژه
bench
نیمکت
widow bench
میراث زوجه
penalty bench
منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
drawing bench
میز رسم
ride the bench
بازیگر ذخیره
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
bench height
ارتفاعگسل
bench seat
صندلیاتومبیل
officials' bench
نیمکتمربیان
to sit on the bench
روی نیمکت نشستن
circular bench
نیمکت گرد
[دایره ای]
park bench
نیمکت پارک
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
garden bench
نیمکت باغ
draw bench
میز رسم
front bench
اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
team bench
نیمکتبازیکنان
players' bench
نیمکتبازیکنان
clear the bench
استفاده از ذخیره ها
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
bench mark
نشانه
bench mark
نشانه مبنا
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
شاخص مبداء
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
رپر
bench mark
انگپایه
assembly bench
میز مونتاژ
bench mark
نشان
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bench warmer
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench mark
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench micrometer
میکرومتر رومیزی
carpenter's bench
دستگاه نجاری
bench warrant
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
carpenter's bench
خرپشت
bench wall
دیوار تکیه گاه
bench stone
سنگ سمباده رومیزی
carpenter's bench
میزکار
carpenters bench
میز درودگری
circular saw bench
اره کمانهای میزی
bench press
پرس میزی
bench drilling machine
میز دستگاه درل
cold drawing bench
میز سردکشی
bench type radial
میز نوع شعاعی
bench by a back injury
خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
bench milling machine
ماشین فرز رومیزی
double-back bench
نیمکت جفتی
[پشت به پشت یا یک ردیفه]
bench tapping machine
ماشین مته رومیزی
queens bench division
دادگاه ملکه
dial bench gage
میز اندازه گیری
bench scale process
فرایند کارگاهی
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
carver's bench screw
پیچمخصوصنیمکت
tidal bench mark
انگپایه کشندی
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...