Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
indirect light distribution	پخش نور غیرمستقیم
Other Matches
light distribution	پخش نور
light distribution curve	منحنی پخش نور
the indirect cause	سبب
indirect	کج ناراست
indirect	باواسطه
indirect	روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect	غیرمستقیم
indirect	کج
indirect	غیر سرراست
indirect	غیر مستقیم
indirect	پیچیده
indirect	ناراسته
indirect cost	هزینه غیر مستقیم
indirect cost	هزینه غیرمستقیم
indirect damage	ضرر غیر مستقیم
indirect tax	مالیات غیر مستقیم
indirect objects	چیز ماده خارجی
indirect destruction	تسبیب
indirect discourse	نقل قول غیر مستقیم
indirect control	کنترل غیرمستقیم
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
indirect causation	تسبیب
indirect addressing	نشان دهی غیرمستقیم
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
indirect object	مفعول غیر مستقیم
indirect taxes	مالیاتهای غیر مستقیم
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
indirect quotation	نقل قول غیر مستقیم
indirect evidence	قرینه و اماره
indirect evidence	مدارک و ادله غیر مستقیم
indirect oration	گفته یا قول غیر مستقیم
indirect operation	عملکرد غیرمستقیم
indirect methods	روشهای غیر مستقیم
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
indirect materials	هزینه موادغیرمستقیم
indirect materials	مواد غیرمستقیم
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
indirect lighting	نور منعکس شده
indirect lighting	نور غیر مستقیم
indirect laying	اتش غیرمستقیم
indirect laying	تیر غیر مستقیم
indirect labour	هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect passive	فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
indirect proof	برهان غیرمستقیم
indirect expenses	مخارج غیرمستقیم
indirect fire	روانه کردن غیر مستقیم
indirect killing	قتل به تسبیب
indirect knowledge	معرفت غیرمستقیم
indirect wave	موج غیرمستقیم
indirect transition	عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect support	تکیه گاه بی واسطه
indirect suggestion	تلقین غیرمستقیم
indirect speech	گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
indirect speech	نقل قول غیر مستقیم
indirect release	قطع کننده غیرمستقیم
indirect quotable	نقل قول غیرمستقیم
indirect question	پرسش غیرمستقیم
indirect labour	کار غیرمستقیم
indirect objects	OPERAND
indirect objects	پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects	امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects	برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects	زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects	نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects	فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect objects	سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
indirect objects	که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects	نماش داده می شوند
indirect objects	ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects	دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects	متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects	داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects	دلیل اوردن
indirect objects	موضوع منظره
indirect objects	هدف
indirect objects	مقصود
indirect objects	چیز
indirect objects	مفعول
indirect objects	کالا اعتراض کردن
indirect objects	مخالفت کردن
indirect objects	شیئی
indirect objects	موضوع
indirect objects	مورد
indirect objects	اعتراض داشتن
indirect objects	اعتراض کردن
indirect objects	شی ء
indirect control system	سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
indirect free kick	ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect induction heating	گرمایش القایی غیرمستقیم
semi indirect lighting	روشن سازی نیم مستقیم
indirect resistance furnace	کوره مقاومتی غیرمستقیم
distribution	پخش [توزیع] [اقتصاد]
Distribution	توزیع [ریاضی]
Distribution	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
distribution	جدول توزیع اماد
distribution	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution	سازمان دادن پراکندگی تیر
distribution	تقسیم ترکه متوفی
distribution	عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
t distribution	توزیع تی
distribution	تقسیم
distribution	توزیع
distribution	پخش
distribution point	نقطه تقسیم اماد
distribution system	سیستم توزیع
distribution system	شبکه توزیع کالا
distribution time	زمان توزیع
electron distribution	پخش الکترون
energy distribution	پخش انرژی
income distribution	توزیع درامد
distribution system	شبکه توزیع
distribution ratio	نسبت توزیع
distribution of wealth	توزیع ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
distribution panel	تابلوی توزیع
distribution pannel	تابلوی تقسیم
distribution of the estate	تقسیم ترکه
distribution point	نقطه توزیع اماد
energy distribution	توزیع انرژی
exponential distribution	توزیع نمایی
gauaaian distribution	توزیع گوسی
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
distribution of forces	واگذاری نیروها
distribution of forces	تقسیم نیروها
distribution network	شبکه پخش
gaussian distribution	توزیع نرمال
distribution of income	توزیع درامد
functional distribution	توزیع اساسی
frequency distribution	تقسیم فرکانس
frequency distribution	توزیع بسامد
frequency distribution	توزیع فراوانی
fire distribution	تقسیم اتش
fire distribution	توزیع اتش
field distribution	پخش میدان
hypergeometric distribution	توزیع فراهندسی
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
stress distribution	توزیع تنش
spatial distribution	توزیع فضائی
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
sample distribution	توزیع نمونه
rectilinear distribution	توزیع خطی هم ارز
rectangular distribution	توزیع مستطیلی
random distribution	توزیع تصادفی
random distribution	توزیع بی نظم
qualitative distribution	توزیع کیفی
probability distribution	توزیع احتمال
stresses distribution	توزیع تنشها
symmetrical distribution	توزیع متقارن
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
electricity distribution	توزیعالکتریسیته
distribution to consumers	پخشکنندهبهمصرفکننده
unit distribution	روش توزیع به یکان
unit distribution	روش تقسیم به یکان
uniform distribution	توزیع یکنواخت
unfair distribution	توزیع ناعادلانه
truncated distribution	توزیع ناقص
table of distribution	جدول تقسیم اماد
table of distribution	جدول توزیع
power distribution	پخش قدرت
population distribution	توزیع جمعیت
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
maxwell distribution	پخش ماکسول
main distribution	مقسم اصلی
load distribution	توزیع بار
load distribution	تقسیم بار
Excess Distribution	توزیع فراوانی
land distribution	توزیع اراضی
it is of a wide distribution	در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
is of a wide distribution	درخیلی جاهاپیدا میشود بسیارفراوان است
normalized distribution	توزیع بهنجار
reinforcement distribution	توزیع ارماتورها
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
poisson distribution	توزیع پواسون
poissan distribution	توزیع پواسن
planck distribution	توزیع پلانک
personal distribution	توزیع درامد فردی
pareto distribution	در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
pareto distribution	توزیع پاراتو
optimal distribution	توزیع ایده ال
optimal distribution	توزیع بهینه
intensity distribution	پخش شدت
cumulative distribution	توزیع تجمعی
cost of distribution	هزینه توزیع
angular distribution	توزیع زاویهای
bernoulli distribution	توزیع برنولی
binomial distribution	توزیع دو جملهای
boltzmann distribution	توزیع بولتزمن
bose distribution	توزیع بوز
cumulative distribution	متراکم
canonical distribution	توزیع بندادی
center of distribution	مرکز پخش
countercurrent distribution	توزیع جریان مخالف
demotic distribution	توزیع جمعیت
distribution area	منطقه توزیع اماد
distribution curve	منحنی توزیع
distribution frame	مقسم
distribution board	تابلوی اتصالات
distribution coefficient	ضریب تقسیم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com