English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (9 milliseconds)
English Persian
indirect objects چیز
indirect objects مقصود
indirect objects شی ء
indirect objects موضوع منظره
indirect objects هدف
indirect objects مفعول
indirect objects کالا اعتراض کردن
indirect objects مخالفت کردن
indirect objects شیئی
indirect objects موضوع
indirect objects مورد
indirect objects اعتراض داشتن
indirect objects اعتراض کردن
indirect objects دلیل اوردن
indirect objects چیز ماده خارجی
indirect objects پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects نماش داده می شوند
indirect objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects OPERAND
Other Matches
indirect کج ناراست
indirect ناراسته
indirect غیرمستقیم
indirect کج
indirect غیر سرراست
indirect پیچیده
indirect غیر مستقیم
the indirect cause سبب
indirect باواسطه
indirect روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect taxes مالیاتهای غیر مستقیم
indirect object مفعول غیر مستقیم
indirect tax مالیات غیر مستقیم
indirect cost هزینه غیرمستقیم
indirect cost هزینه غیر مستقیم
indirect control کنترل غیرمستقیم
indirect consumption مصرف غیر مستقیم
indirect causation تسبیب
indirect addressing نشان دهی غیرمستقیم
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
indirect damage ضرر غیر مستقیم
indirect destruction تسبیب
indirect passive فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
indirect materials مواد غیرمستقیم
indirect materials هزینه موادغیرمستقیم
indirect measurement سنجش غیرمستقیم
indirect operation عملکرد غیرمستقیم
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
indirect proof برهان غیرمستقیم
indirect question پرسش غیرمستقیم
indirect quotable نقل قول غیرمستقیم
indirect release قطع کننده غیرمستقیم
indirect speech نقل قول غیر مستقیم
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
indirect suggestion تلقین غیرمستقیم
indirect support تکیه گاه بی واسطه
indirect transition عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect loading بارگذاری غیرمستقیم
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
indirect discourse نقل قول غیر مستقیم
indirect quotation نقل قول غیر مستقیم
indirect evidence قرینه و اماره
indirect evidence مدارک و ادله غیر مستقیم
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
indirect fire روانه کردن غیر مستقیم
indirect killing قتل به تسبیب
indirect knowledge معرفت غیرمستقیم
indirect labour کار غیرمستقیم
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect laying تیر غیر مستقیم
indirect laying اتش غیرمستقیم
indirect lighting نور غیر مستقیم
indirect lighting نور منعکس شده
indirect wave موج غیرمستقیم
indirect methods روشهای غیر مستقیم
objects مقصود
objects دلیل اوردن
objects اعتراض کردن
objects اعتراض داشتن
objects مورد
objects موضوع
objects شیئی
objects چیز
objects مخالفت کردن
objects کالا اعتراض کردن
objects مفعول
objects هدف
objects موضوع منظره
objects شی ء
objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects نماش داده می شوند
objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objects متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objects OPERAND
objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objects زبان برنامه پس از ترجمه
objects چیز ماده خارجی
objects پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect light distribution پخش نور غیرمستقیم
semi indirect lighting روشن سازی نیم مستقیم
indirect free kick ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect resistance furnace کوره مقاومتی غیرمستقیم
indirect induction heating گرمایش القایی غیرمستقیم
indirect bank protection کناره بندی غیر مستقیم
indirect control system سیستم کنترل غیرمستقیم
direct objects مفعول
direct objects کالا اعتراض کردن
direct objects مخالفت کردن
inanimate objects چیزهای بیجان
direct objects شیئی
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> مسدود شده
direct objects موضوع
direct objects مورد
direct objects هدف
direct objects موضوع منظره
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> غیر قابل عبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> صعب العبور
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
direct objects مقصود
hidden objects اشیاء پنهان
quasistellar objects اجرام شبه ستارهای
means objects اشیاء وسیله
direct objects شی ء
direct objects اعتراض داشتن
direct objects اعتراض کردن
direct objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
direct objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
direct objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects نماش داده می شوند
inanimate objects جمادات
direct objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects OPERAND
direct objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
direct objects زبان برنامه پس از ترجمه
direct objects دلیل اوردن
direct objects چیز ماده خارجی
direct objects پانج کارت که حاوی برنامه است
direct objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
direct objects چیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com