Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (2 milliseconds)
English
Persian
inductance component of spark
پخش القایی جرقه
Other Matches
capacity component of spark
بخش فرفیتی جرقه
self inductance
خودالقاگری
inductance
اندوکتیویته مقاومت کورالقائی
inductance
خودالقائی
inductance
القاء
self inductance
خودالقایی
self inductance
خودالقائی
inductance
اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
inductance
خودالقایی
inductance
ضریب القاء
inductance
ذخیره کننده انرژی
inductance
گیرنده انرژی
inductance
مقاومت سلف
inductance
القاگری
inductance
فرفیت القاء مغناطیسی
inductance
اندوکتانس
inductance coil
چوک
inductance coupling
پیوست القائی
inductance coupling
تزویج اندوکتانس
inductance meter
اندوکتانس متر
winding inductance
اندوکتیویته ی سیم پیچی
inductance coil
بوبین اندوکسیون
inductance coil
اندوکتیویته
inductance bridge
پل اندوکتیویته
inductance box
جعبه اندوکتانس
antenna inductance
القاء گری انتن
inductance standard
اندوکتانس
inductance standard
متعارف اندوکتانس
tuning inductance
پیچک میزان ساز
mutual inductance
اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
mutual inductance
القاگری متقابل
line inductance
اندوکتانس خط
line inductance
اندوکتیویته خط
variable inductance
القاگری متغیر
inductance box with plug
جعبه اندوکتانس با دوشاخه
inductance current relay
رله ی القائی
inductance strain gauge
تغییر بعدسنج القائی
inductance per unit length
اندوکتیویته در واحد طول
spark
اخگر
spark
جرقه
spark
بارقه جرقه زدن
spark
ژابیژ
spark
جرقه زدن
spark condenser
خازن ضد جرقه
jump spark
جرقه جهنده
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
inductive spark
جرقه القائی
spark timing
میزان کردن جرقه
ignition spark
جرقه
variable spark
جرقه تنظیم پذیر
ignition spark
جرقه احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
spark erossion
فرسایش الکتریکی
wipe spark
جرقه لغزشی
spark voltage
ولتاژ جرقه
spark setting
تنظیم جرقه
spark gap
دهانه جرقه
spark coil
کویل
induction spark
جرقه القائی
spark intensifier
جرقه افزا
spark arrester
برق گیر
spark printer
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
spark arrester
جرقه خاموش کن
s.a.e. spark plug
شمع موتور اس ا ای
spark sending
تلگراف جرقهای
to strike a spark out of
جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
spark plugs
شمع موتور
spark control
نافم جرقه
spark plugs
شمع اتش زنه
spark plugs
بانی شدن
spark plugs
اغازکردن
spark plugs
شمع
spark plug
شمع اتش زنه
spark plug
شمع موتور
spark plug
بانی شدن
spark plug
شمع
spark plug
اغازکردن
spark advance & retard
میزان کردن جرقه
auxiliary spark gap
دهانه جرقه یدکی
automatic spark advance
میزان کردن خودکار
spark cutting process
فرایند برشکاری شعلهای
airplane spark plug
شمع موتور هواپیما
priming spark plug
شمع موتور پیش پر شونده
spark gap modulator
تحمیل گر دهانه جرقهای
ignition spark gap
فاصله جرقه
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
triggered spark gap
دهانه جرقه ماشه دار
quenched spark gap
دهانه جرقه سرد شده
spark quenching condenser
خازن جرقه گیر
separable spark plug
شمع موتور دو تکه
rotary spark gap
دهانه جرقه گردان
mica spark plug
شمع موتور میکایی
metric spark plug
شمع متری
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
magnetic spark plug
شمع موتور مغناطیسی
electro spark process
فرایند قوس الکتریکی
component
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
component
همنهند
component
عنصر
component
جسمهای ترکیب کننده
component
جزء ساختمانی
component
قطعه
component
همنه
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
قسمت
component
ترکیب دهنده
component
جزء
component
جزء سازنده
component
مولفه
d.c. component
مولفه دی سی
component
عضو
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
سازا
component
سازنده
component
اجزاء
component
جزء در شیمی
component
عضو قسمت
component
مولفه بردار
component
ترکیب کننده
tow piece spark plug
شمع موتور دو تکه
service component
نیروی مسلح
wind component
مولفه مربوط به باد
wind component
شاخه سمتی باد
wattless component
جریان کور
wattless component
جریان هرز
one component system
سیستم یک جزیی
service component
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
three component theory
نظریه سه مولفهای
tangential component
مولفه مماسی
reactive component
جریان هرز
idle component
اجزاء کور
zero sequence component
مولفه همقطب
homopolar component
مولفه همقطب
frequency component
اجزای فرکانس
discrete component
مولفه گسسته
discrete component
با مولفههای گسسته
component operation
عناصر عملیاتی
component life
عمر قانونی یک وسیله
component forces
نیروهای مولفه
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
component efficiency
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
component drawing
رسم قطعات
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
component part
جزء ساختمان
building component
اجزای ساختمان
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
electric component
قطعه الکتریکی
navy component
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
magnetic component
قطعه مغناطیسی
component drawing
رسم جزیی
active component
مولفه موثر
out of phase component
مولفه بیرون از فاز
plain component
متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
component of a symmetrical system
مولفه دستگاه متوازن
single component gases
گازهای تک جزیی
deflection component of trail
شاخه سمتی مسیر
deflection component of trail
شاخه سمتی معبر حرکت
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
component change order
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
component change order
دستور تغییر قطعات یک وسیله
solid state component
مولفهء حالت جامد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com