Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English
Persian
inductive loop
حلقه ی القائی
Other Matches
inductive
اندوکتیو
non inductive
عدم القاء
inductive
قیاسی
inductive
استنتاجی
inductive
استقرایی
inductive
القائی
inductive impedance
مقاومت فاهری القائی
inductive impedance
مقاومت فاهری با جزء القائی
inductive coordination
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
inductive feedback
پیوست برگشت وارونه القائی
inductive influence
تاثیر القائی
inductive interference
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
inductive load
بار خارجی القایی
inductive load
بار القائی
inductive machine
ماشین القائی
inductive exposure
پیوست القائی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
inductive earthing
زمین القائی
inductive circuit
مدار اندوکتیو
inductive circuit
مدار القائی
inductive capacity
فرفیت القائی
inductive capacity
ثابت دی الکتریسیته
inductive antenna
انتن القائی
inductive action
اثر القاء
inductive spark
جرقه القائی
inductive coupling
جفتگری القایی
inductive effect
اثر القایی
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
inductive coupling
پیوست القائی
inductive current
جریان القائی
inductive dialing
شماره گیری القائی
inductive disturbance
پارازیت القائی
inductive disturbance
اغتشاش القائی
inductive method
روش استقراء
inductive tuning
تنظیم پرمئابیلیته
inductive resistance
مقاومت القائی
inductive retardation
تاخیر القایی
inductive stabilizer
مقاومت ورودی القائی
inductive susceptance
مقدار هدایت کور القائی سوسپتانس القائی
inductive tuning
تنظیم القائی
inductive winding
سیمپیچ القایی
non inductive circuit
مدار ناخودالقا
non inductive load
بار خارجی ناخودالقا
non inductive winding
سیم پیچ ناخودالقا
inductive method
روش استقرایی
inductive reactance
راکتانس سلفی
inductive reactance
مقاومت القائی
inductive resistance
مقاومت فاهری القایی
inductive reactance
راکتانس القایی
inductive potentiometer
پتانسیومتر القائی
inductive reactance
اندوکتانس مقاومت کور القائی
inductive reasoning
استدلال استقرایی
inductive reasoning
استقراء
inductive resistance
مقاومت القایی
inductive potential divider
مقسم ولتاژ القائی
inductive d.c. voltage drop
افت ولتاژ جریان دائم القائی
inductive displacement pick up
پیک اپ القائی
specific inductive capacity
فرفیت القایی ویژه
inductive time constant
ثابت زمانی القا
inductive voltage drop
افت ولتاژ القائی
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
inductive flux linkage
تزویج القائی
inductive flux linkage
پیوست القائی
to be in the loop
<idiom>
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
to be in the loop
<idiom>
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
while loop
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop
حلقه درونی
inner loop
حلقه داخلی
loop
گریز
loop
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
حلقه درون حلقه دیگر
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
حلقه شدن
loop
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
مهاری
loop
دریچه
loop
سوراخ
loop
ضربه بلند قوس دار
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
درو در انتهای خرک
loop
حلقه زدن
loop
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
کمند
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
پیچ چرخ
loop
گره
loop
حلقه طناب
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
loop
حلقه
do while loop
لوپ WHILE/DO
do while loop
حلقه WHILE/DO
loop
خمیدگی
loop
حلقه دارکردن
loop
گره زدن
loop sling
بند حلقهای
overhead loop
گره حلقومی یا گره بالاتنه
prusik loop
گره پلکانی
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
uncontrolled loop
حلقه کنترل نشده
open loop
حلقه باز
open loop
مدار باز
nested loop
حلقه لانهای
nested loop
حلقه تو درتو
nested loop
حلقه اشیانهای
loop test
ازمایش با حلقه وارلی
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop-hole
سوراخ دیدبانی
to stay in the loop
<idiom>
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop
شکاف تهویه
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop
میخحلقهطناب
loop stitches
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
hanger loop
جایآویز
to stay in the loop
<idiom>
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
elastic loop
حلقهارتجاعی
button loop
دکمهرکاب
belt loop
حلقهکمربند
loop structure
ساختار حلقهای
loop-hole
روزنه
loop sling
حلقه بند تفنگ
hysteresis loop
حلقه پسماند
closed loop
حلقه مسدود
closed loop
حلقه بسته
armature loop
پیچک ارمیچر
armature loop
حلقه ارمیچر
infinite loop
حلقه نامحدود
infinite loop
حلقه نامتناهی
local loop
حلقه محلی
loop antenna
انتن حلقوی
loop antenna
انتن حلقهای
hysteresis loop
منحنی هیسترزیس
counting loop
حلقه شمارش
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
feedback loop
حلقه باز خوردی
expansion loop
خم انبساط
endless loop
حلقه بی انتها
endless loop
حلقه بی پایان
drip loop
حلقه ریزش اب
drill loop
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
curtain loop
بازوبندپرده
current loop
حلقه جاری
loop body
تنه حلقه
loop body
بدنه حلقه
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
loop hole
روزنه
loop hole
گریز
loop control
کنترل حلقه زنی
loop initializaion
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop counter
شمارنده حلقه
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop code
کد حلقوی
loop line
دوراهی
loop checking
مقابله حلقه
induction loop
حلقه القائی
loop pass
پاس قوسی
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
varley loop test
ازمایش با حلقه وارلی
loop knot tie
گره حلقوی
loop mill rolling
نوردکاری حلقوی
magnetic hysteresis loop
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
warp-loop fringe
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
perfection loop knot
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
input coupling loop
حلقه پیوست ورودی
distributor service loop
خطسرویسپخش
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
single loop armature
ارمیچر تک پیچکی
open loop gain
بهره تقویت در حلقه باز
loop control structure
ساختار کنترل حلقه
sleeve strap loop
بستنوارسرآستین
loop control variable
متغییر کنترل کننده حلقه
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com