Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
Other Matches
initial
نخستین
initial
اولیه
initial
اولین امضاء
initial
پاراف اصلی
initial
اصلی
initial
اغازکردن
initial value
مقدار اولیه
initial
پاراف کردن
initial
اول
initial
اولین
initial
اصلی اغازی
initial
ابتدایی
initial
بدوی
initial
واقع در اغاز
initial
اولین قسمت
initial
پاراف در اغاز قرار دادن
initial
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial
اغازی
initial
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initial
اولین یا در ابتدا
initial
ابتدائی
initial
حرف اول کلمه
initial
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial
نقط ه شروع
initial
خروجی صفر
initial movement
نخستین اقدام
initial flood
پیش سیل
initial speed
سرعت اولیه
initial expenses
هزینه نخستین
initial expenses
هزینه ابتدائی
initial level
سطح اولیه
initial mass
جرم اولیه
initial movement
نهضت اول پیشقدمی
initial acceleration
شتاب اولیه
initial adjustment
تنظیم صفر
initial reserves
ذخایر اولیه
initial campaign
معرفی کالا به بازار
initial cost
هزینه اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial condition
شرایط اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
initial approach
تقرب اولیه هواپیما
initial approach
مسیر تقرب اصلی
initial point
نقطه شروع عملیات
initial voltage
ولتاژ هاله بنفش
initial stage
طبقه نخستین
initial state
حالت اغازی
initial strength
استحکام اولیه
initial thrust
ضربه اصلی
initial thrust
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
initial vector
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
initial velocity
سرعت اولیه
initial velocity
سرعت ابتدایی توپ
initial velocity
سرعت اغازی
initial spurt
جهش اغازین
stickup initial
حرف درشت اول پاراگراف
initial point
نقطه کنترل هوایی
initial pressure
فشار ابتدایی
initial point
نقطه شروع
initial point
نقطه اولیه
initial point
نقطه اغاز
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
initial point
نقطه سرپل هوایی
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
magnetic initial permeability
قابلیت نفوذ اولیه
magnetic initial permeability
پرمئابیلیته ی مغناطیسی اولیه
initial base font
فونت پایه اغازی
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
initial susceptibility and permeability
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
initial alternating short circuit curren
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
program
برنامه
program
دستور
program
برنامه ریزی کردن
program
برنامه نوشتن
program
برنامه دارکردن
program
برنامه تهیه کردن
program
دستور کار
program id
شناسنامه برنامه
program
روش کار پروگرام
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
نقشه
program
برنامه دستور
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
برنامه دادن برنامه ریختن
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program cost
هزینه برنامه
program coding
کدگذاری برنامه
drawing program
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
draw program
برنامه ترسیم
program control
کنترل برنامه
program analyzer
برنامه کاو
program correctness
تصحیح برنامه
program checkout
وارسی برنامه
program chaining
اتصال برنامه
program analyzer
تحلیل کننده برنامه
executive program
برنامه اجرایی
executive program
برنامه مجری
even driven program
برنامه رویدادی
exercise program
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
program budget
بودجه برنامهای
program cards
کارتهای برنامه
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
diagnostic program
برنامه تشخیصی
program flow
روند برنامه
program flowchart
روند نمای برنامه
program flowchart
نمودارگردش کار برنامه
program flowchart
نمودارگردشی برنامه
program generator
برنامه زا
program generator
مولد برنامه
control program
برنامه کنترل
program generator
تولیدکننده برنامه
program generator
برنامه ساز
program flow
گردش برنامه
program file
فایل برنامه
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program counter
شمارنده برنامه
deflationary program
برنامه ضد تورمی
program counter
شمارشگربرنامه
program debugging
اشکال زدایی برنامه
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
program documentation
مستند سازی برنامه
program execution
اجرای برنامه
portable program
برنامه قابل حمل
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
master program
شاه برنامه
modular program
برنامه پیمانهای
monitor program
برنامه مبصر
multiphase program
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
object program
برنامه مقصود
graphics program
برنامه گرافیکی
generator program
برنامه مولد
maintenance program
برنامه نگهداشت
inference program
برنامه استنباط
main program
برنامه اصلی
instructional program
برنامه اموزشی
integrated program
برنامه مجتمع
integrated program
برنامه مرتبط
interactive program
برنامه محاورهای
library program
برنامه کتابخانهای
information program
اگاه سازی برنامه اطلاعات
information program
برنامه اگاه سازی
object program
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
payroll program
برنامه پرداخت حقوق
portable program
برنامه قابل انتقال
privieged program
برنامه ممتاز
problem program
برنامه مسئلهای
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
processing program
برنامه پردازشی
processing program
برنامه پردازش
production program
برنامه تولید
food program
برنامه غذایی
food program
رژیم تغذیه
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
operating program
برنامه اجرایی
operating program
برنامه عملیات
package program
برنامه بستهای
package program
برنامه فشرده
parent program
برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program
برنامه پیش صحنی
program aircraft
جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
assembly program
برنامه همگذاری
report program
برنامه گزارش
resident program
برنامه مقیم
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
add in program
برنامه افزودنی
scatter program
نمودار پراکنده
active program
برنامه دائر
active program
برنامه فعال
test program
برنامه ازماینده
security program
برنامه حفافتی
service program
برنامه خدماتی
source program
برنامه منبع
source program
برنامه مبداء
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
reentrant program
برنامه بازگذشتی
program step
گام برنامه
program stop
توقف برنامه
program storage
انباره برنامه
program structure
ساخت برنامه
program switch
گزینه برنامه
program testing
ازمایش برنامه
program testing
تست برنامه
application program
برنامه کاربردی
program text
متن برنامه
program verification
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
antivirus program
برنامه ضد ویروس
proprietary program
برنامه اختصاصی
reentrable program
برنامه قابل بازگذشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com