English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English Persian
initial reserves ذخایر اولیه
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
Other Matches
reserves عضو علی البدل
reserves کتمان حقیقت
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves قید شرط
reserves نگهداشتن
reserves ذخیره کردن اختصاص دادن
reserves ذخیره کردن
reserves کنار گذاشتن
reserves پس نهاد
reserves پس نهاد کردن
reserves نگه داشتن اختصاص دادن
reserves اندوختن اندوخته
reserves ذخیره
reserves احتیاط یدکی
reserves توداربودن
reserves مدارا
reserves از پیش حفظ کردن
reserves رزرو کردن
reserves اندوخته
reserves احتیاط
excess reserves اندوختههای مازاد
foreign reserves ذخائر خارجی
idle reserves ذخائر بیکار
idle reserves ذخائر بلااستفاده
individual reserves وسایل ذخیره انفرادی
excess reserves ذخائر اضافی
estimated reserves ذخائرتخمینی
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
estimated reserves ذخائر براوردی
base reserves ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves اماد مبنای ذخیره
bank reserves ذخایر بانکی
bank reserves اندوختههای بانکی
beach reserves ذخایر ساحلی
individual reserves وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
monetary reserves ذخائر پولی
unit reserves اماد ذخیره یکانی
unit reserves ذخایر یکانی
supply reserves ذخایر امادی
natural reserves ذخائر طبیعی
mobilization reserves ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
war reserves ذخایر جنگی
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
legal reserves ذخایر قانونی
legal reserves ذخیرههای قانونی
international reserves اندوختههای بین المللی
international reserves ذخائر بین المللی
international monetary reserves ذخائر پولی بین المللی
initial حرف اول کلمه
initial اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial value مقدار اولیه
initial نقط ه شروع
initial اولین یا در ابتدا
initial اولین امضاء
initial اول
initial اولین
initial اصلی اغازی
initial ابتدایی
initial بدوی
initial واقع در اغاز
initial اولین قسمت
initial پاراف در اغاز قرار دادن
initial نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial پاراف کردن
initial اغازکردن
initial اولیه
initial پاراف اصلی
initial موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initial تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial نخستین
initial خروجی صفر
initial ابتدائی
initial توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial اصلی
initial آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial اغازی
initial stage طبقه نخستین
initial state حالت اغازی
initial strength استحکام اولیه
initial thrust ضربه اصلی
initial thrust نفوذ اولیه نفوذ اصلی
initial spurt جهش اغازین
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
initial velocity سرعت اولیه
initial velocity سرعت ابتدایی توپ
initial voltage ولتاژ هاله بنفش
stickup initial حرف درشت اول پاراگراف
initial velocity سرعت اغازی
initial pressure فشار ابتدایی
initial flood پیش سیل
initial approach مسیر تقرب اصلی
initial expenses هزینه ابتدائی
initial approach تقرب اولیه هواپیما
initial expenses هزینه نخستین
initial cost هزینه اولیه
initial condition شرط اولیه
initial condition شرایط اولیه
initial capital سرمایه اولیه
initial campaign معرفی کالا به بازار
initial adjustment تنظیم صفر
initial level سطح اولیه
initial mass جرم اولیه
initial point نقطه اغاز
initial speed سرعت اولیه
initial point نقطه کنترل هوایی
initial point نقطه سرپل هوایی
initial point نقطه شروع
initial point نقطه اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
initial point نقطه شروع عملیات
initial movement نهضت اول پیشقدمی
initial movement نخستین اقدام
initial base font فونت پایه اغازی
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
magnetic initial permeability قابلیت نفوذ اولیه
magnetic initial permeability پرمئابیلیته ی مغناطیسی اولیه
initial program load بارگیری برنامه اغازی
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
initial inverse voltage ولتاژ معکوس نخستین
initial susceptibility and permeability مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
initial setting time of concrete زمان شروع گرفتن سیمان
I'll put in the initial outlay , you do the work . ما یه اولیه از من کار از تو
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com