English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
input amplifier تقویت کننده اولیه
input amplifier تقویت کننده ورودی
Other Matches
amplifier تقویت کننده
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
amplifier مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier نیروافزا
amplifier تقویت کنندهء برق
amplifier بلند گو
x amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
amplifier فزونساز
amplifier فزون ساز
audio amplifier تقویت کننده صوتی
audio amplifier امپلی فایر صوتی
audio amplifier فزونساز صوتی
amplifier tube لامپ فزون ساز
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
video amplifier فزون ساز ویدئو
video amplifier تقویت کننده تصویری
impluse amplifier تقویت کننده ضربه جریان
tube amplifier تقویت کننده لامپی
triode amplifier فزون ساز سه قطبی
sense amplifier تقویت کننده حسی
sweep amplifier فزون ساز روبنده
bandpass amplifier فزونساز پالاییده
differential amplifier تقویت کننده تفاضلی
y axis amplifier تقویت کننده محور ایگرگ
z axis amplifier تقویت کننده محور "زد"
back of the amplifier آمپیلیفایرعقبی
class b amplifier فزون ساز درجه ب
class ab amplifier فزون ساز درجه ا ب
chrominance amplifier فزون ساز رنگ تابی
cascode amplifier فزون ساز کاسکودی
voltage amplifier تقویت کننده ولتاژ
broadband amplifier فزونساز باند گسترده
feedback amplifier تقویت کننده فیدبک
voltage amplifier امپلیفایر ولتاژ
x axis amplifier تقویت کننده محور ایکس
relay amplifier تقویت کننده امدادی
class a amplifier فزون ساز درجه ا
operational amplifier تقویت کننده محاسباتی
multiple amplifier تقویت کننده چند طبقه
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier امپلیفایر مغناطیسی
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
main amplifier تقویت کننده اصلی
class c amplifier فزون ساز درجه سی
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
output amplifier تقویت کننده خروجی
magnetoresistive amplifier تقویت کننده مغناطیسی
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
intermediate amplifier تقویت کننده میانی
pulse amplifier تقویت کننده پالس
light amplifier تقویت کننده ی نور
power amplifier تقویت کننده قدرت
line amplifier تقویت کننده خط
linear amplifier تعویض کننده خطی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
intermediate frequency amplifier تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
low pass amplifier تقویت کننده پایین گذر
low frequency amplifier تقویت کننده فرکانس پایین
audio frequency amplifier فزونساز صوتی
sound volume amplifier تقویت کننده شدت صوت
push pull amplifier تقویت کننده پوش- پول
public address amplifier فزون ساز بلندگوی اجتماعات
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
high frequency amplifier تقویت کننده فرکانس بالا
high fidelity amplifier امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity amplifier تقویت کنندههای فا
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
microphone pre amplifier پیش فزون ساز میکروفون
frequency selective amplifier تقویت کننده سلکتیو فرکانس
beam power amplifier tube لامپ فزونساز اشعهای
input پول بمیان نهاده
input توان اولیه
input توان ورودی ورودی
input سیگنال اولیه
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input درونداد
input درون گذاشت
input مصرفی
input خرج
input نیروی مصرف شده
input توان ورودی
input درون داد
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input داده ها اطلاعات ورودی
input درداده
input در رونده
input ورودی
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input عمل وارد کردن اطلاعات
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input دادن ورودی
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input وسیله ورودی
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input stream جریان سیر ورودی
input voltage ولتاژ اولیه
input tape نوار اولیه
input stage طبقه اولیه
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
input spectrum طیف ورودی
input stream مسیل ورودی
input unit واحد اولیه
input terminal ترمینال ورودی
input unit واحد ورودی
input terminal ترمینال اولیه
input time زمان اولیه
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input translator مترجم ورودی
input translator مترجم اولیه
input socket ساکت ورودی
input signal سیگنال اولیه
input signal سیگنال ورودی
input reactor پیچک ورودی
input queue صف ورودی
input reactance مقاومت کور اولیه
input pulse پالس ورودی
input pulse ایمپولز ورودی
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
input programme برنامه ورودی
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input power قدرت ورودی
input power توان ورودی
input parameter پارامتراولیه
input parameter پارامتر ورودی
input register ثبات ورودی
input resistance مقاومت ورودی
input resistance مقاومت موثر اولیه
input reactance راکتانس اولیه
input waveform شکل موج ورودی
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input داده سودمند
manual input ورودی دستی
noninverting input ورودی غیروارونگر
input devices ابزارخروجی
three input adder افزایشگر با سه ورودی
two input adder افزایشگر با دو ورودی
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor کاهشگر با دو ورودی
variable input نهاده متغیر
variable input داده متغیر
input wire سیمداخلی
voice input ورودی صوتی
input selector انتخابگرورودی
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input winding سیم پیچی اولیه
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output بررسی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output وسیله جانبی
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input monitors صفحهنمایشداخلی
input impedance مقاومت فاهری اولیه
input diode دیود اولیه
input diode دیود ورودی
input device دستگاه ورودی
effective input فرفیت موثر ورودی
input data داده ورودی
input data دادههای اولیه
input data معطیات ورودی
input data معلومات یا دادههای ورودی
input current جریان اولیه
input current جریان ورودی
input drift رانش اولیه
input drift رانش ورودی
input impedance امپدانس ورودی
input gap فاصله اولیه
input function تابع سیگنال ورودی
input function تابع اولیه
input frequency فرکانس ورودی
input frequency فرکانس اولیه
input field میدان ورودی
data input داده ها
input electrode الکترود اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com