Total search result: 202 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
input function |
تابع اولیه |
input function |
تابع سیگنال ورودی |
|
|
Other Matches |
|
input |
خرج |
input |
پول بمیان نهاده |
input |
درون گذاشت |
input |
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد |
input |
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود |
input |
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان |
input |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
input |
کامپیوتری که داده دریافت میکند |
input |
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
input |
نیروی مصرف شده |
input |
توان ورودی |
input |
درون داد |
input |
سیگنال اولیه |
input |
توان ورودی ورودی |
input |
توان اولیه |
input |
درونداد |
input |
مصرفی |
input |
ورودی |
input |
در رونده |
input |
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند |
input |
درداده |
input |
داده ها اطلاعات ورودی |
input |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
input |
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید |
input |
وسیله ورودی |
input |
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند. |
input |
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است |
input |
دادن ورودی |
input |
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
input |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
input |
عمل وارد کردن اطلاعات |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
input |
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است |
input noise |
پارازیت اولیه |
input of current |
ورود جریان |
input of current |
تغذیه و هدایت جریان |
input output |
ورودی خروجی |
input parameter |
پارامتر ورودی |
input parameter |
پارامتراولیه |
input power |
توان ورودی |
input power |
قدرت ورودی |
input noise |
پارازیت ورودی |
input mode |
وضعیت ورودی |
input mode |
حالت ورودی |
input gap |
فاصله اولیه |
input impedance |
امپدانس ورودی |
input impedance |
مقاومت فاهری اولیه |
input information |
اطلاعات اولیه |
input information |
اطلاعات ورودی |
input level |
سطح دریافتی |
input level |
سطح ورودی |
input limiter |
محدود کننده ورودی |
input media |
رسانه ورودی |
input limited |
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
input field |
میدان ورودی |
input admittance |
ادمیتانس اولیه |
input capacitance |
فرفیت اولیه |
input capacitor |
خازن ورودی |
input capacitor |
خازن اولیه |
input card |
کارت ورودی |
input characteristic |
منحنی مشخصه ورودی |
input circuit |
مدار ورودی لامپ الکترونی |
input circuit |
مدار ورودی |
input bound |
کران ورودی |
input bound |
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد |
input block |
بلاک ورودی |
input admittance |
مقدار هدایت طاهری اولیه |
input amplifier |
تقویت کننده اولیه |
input amplifier |
تقویت کننده ورودی |
input area |
ناحیه ورودی |
input attenuation |
میرائی اولیه |
input attenuation |
میرائی ورودی |
input attenuation |
دمفونگ اولیه |
input block |
واحد ورودی |
input circuit |
مدار اولیه |
input conductance |
مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی |
input diode |
دیود ورودی |
input diode |
دیود اولیه |
input drift |
رانش اولیه |
input drift |
رانش ورودی |
input electrode |
الکترود ورودی |
input electrode |
الکترود اولیه |
input frequency |
فرکانس اولیه |
input frequency |
فرکانس ورودی |
input device |
دستگاه ورودی |
input data |
داده ورودی |
input data |
دادههای اولیه |
input control |
کنترل ورودی |
input coordinate |
مختصات اولیه |
input coupling |
پیوست ورودی |
input coupling |
تزویج اولیه |
input current |
جریان ورودی |
input current |
جریان اولیه |
input data |
معلومات یا دادههای ورودی |
input data |
معطیات ورودی |
input capacitance |
فرفیت ورودی |
input preamplifier |
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی |
input wire |
سیمداخلی |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
input/output |
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
input/output |
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود |
input/output |
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص |
input/output |
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا |
input/output |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است |
input/output |
وسیله جانبی |
input/output |
مدیریت و کنترل میکند |
input/output |
بررسی |
input/output |
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی |
input/output |
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
input/output |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
input/output |
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند |
input/output |
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم |
input selector |
انتخابگرورودی |
input monitors |
صفحهنمایشداخلی |
input devices |
ابزارخروجی |
voice input |
ورودی صوتی |
variable input |
داده متغیر |
variable input |
نهاده متغیر |
two input subtractor |
کاهشگر با دو ورودی |
two input firm |
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید |
two input adder |
افزایشگر با دو ورودی |
three input adder |
افزایشگر با سه ورودی |
noninverting input |
ورودی غیروارونگر |
manual input |
ورودی دستی |
instrumental input |
داده سودمند |
input winding |
سیم پیچی اولیه |
input waveform |
شکل موج ورودی |
input spectrum |
طیف ورودی |
input socket |
ساکت ورودی |
input signal |
سیگنال اولیه |
input signal |
سیگنال ورودی |
input resistance |
مقاومت موثر اولیه |
input resistance |
مقاومت ورودی |
input register |
ثبات ورودی |
input reactor |
سلف ورودی پیچک ماقبل |
input reactor |
پیچک ورودی |
input reactance |
راکتانس اولیه |
input reactance |
مقاومت کور اولیه |
input queue |
صف ورودی |
input pulse |
پالس ورودی |
input pulse |
ایمپولز ورودی |
input spectrum |
بیناب یا طیف اولیه |
input stage |
طبقه ورودی |
input stage |
طبقه اولیه |
input voltage |
ولتاژ اولیه |
input unit |
واحد ورودی |
input unit |
واحد اولیه |
input translator |
مترجم اولیه |
input translator |
مترجم ورودی |
input transformer |
ترانسفورماتور اولیه |
input time |
زمان اولیه |
input terminal |
ترمینال اولیه |
input terminal |
ترمینال ورودی |
input tape |
نوار اولیه |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
input stream |
مسیل ورودی |
input stream |
جریان سیر ورودی |
input programme |
برنامه ورودی |
clocked input |
ورودی با سنجش زمان |
data input |
اطلاعات ورودی |
data input |
داده ها |
filament input |
ورودی فیلامان |
average input |
نهاده متوسط |
input speed |
سرعت اولیه |
input resonator |
همنواگر جعبهای ورودی |
effective input |
فرفیت موثر ورودی |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
function |
دستورالعمل |
function |
نقش |
function |
عمل |
OR function |
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
NOT function |
معادل تابع NAND |
NOT function |
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
function |
فعالیت |
function |
وفیفه عمل کردن |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
function |
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند |
function |
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف |
function |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
function |
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت |
function |
انجام عمل به درستی |
function |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
function |
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار |
function |
کارایی |
function |
خاصیت وجودی |
function |
کار کردن |
function |
طرزکار تابع |
function |
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود |
even function |
تابع زوج |
function |
تابع |