English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English Persian
input impedance امپدانس ورودی
input impedance مقاومت فاهری اولیه
Search result with all words
effective input impedance ناگذرایی موثر ورودی
high input impedance circuit مدار با امپدانس ورودی زیاد
low impedance input ورودی اولیه با امپدانس کم
Other Matches
impedance امپدانس
impedance مقاومت جریان متناوب امپدانس
impedance پاگیرایی
impedance اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
impedance مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
impedance ناگذرایی
impedance مقاومت فاهری
impedance مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
impedance at resonance مقاومت رزونانس
impedance coil پیچک ناگذرایی
impedance coil پیچک
impedance coil چوک
impedance comparator تطبیق دهنده امپدانس
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
impedance converter مبدل امپدانس
impedance transformer مبدل امپدانس
impedance corrector مصصح امپدانس
impedance characteristic مشخصات امپدانس
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
impedance bridge پل امپدانس
image impedance مقاومت مشخصه تصویر
image impedance امپدانس تصویر
image impedance ناگذرایی ماهیتی
impedance angle زاویه فازی
high impedance امپدانس بالا
impedance at resonance مقاومت فازی
impedance balancing تعادل امپدانس
impedance balancing تقارن امپدانس
impedance coupling جفتگری با ناگذرایی
impedance coupling تزویج پیچک
impedance coupling پیوست امپدانس
impedance protection حفافت امپدانس
impedance ratio نسبت امپدانس
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
impedance relay رله ی امپدانس
impedance transformation تبدیل امپدانس
impedance triangle مثلث ناگذرایی
impedance triangle مثلث مقاومت ها
impedance triangle مثلث اتصال کوتاه
impedance voltage ولتاژ اتصال کوتاه
impedance voltage ولتاژاتصال کوتاه نامی
inductive impedance مقاومت فاهری با جزء القائی
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
line impedance امپدانس خط
internal impedance امپدانس داخلی
internal impedance مقاومت داخلی
impedance operator اپراتورامپدانس
impedance operator اپراتور مقاومت
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
impedance factor ضریب ناگذرایی
impedance feedback پیوست برگشت امپدانس
impedance function تابع امپدانس
impedance heating گرمایشی امپدانسی
impedance irregularity غیریکنواختی امپدانس
impedance level مقاومت موجی
impedance loss تلف اتصال کوتاه
impedance loss گمگشتگی اتصال کوتاه
impedance magnetometer مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
impedance matrix ماتریس امپدانس
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance meter امپدانس متر
impedance meter دستگاه اندازه گیری امپدانس
impedance of grid امپدانس شبکه
output impedance ناگذرایی خروجی
output impedance امپدانس خروجی
choke impedance مقاومت سلف
coupling impedance امپدانس تزویج
complex impedance ناگذرایی مختلط
zener impedance امپدانس زنر
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
surge impedance ناگذرایی ماهیتی
characteristic impedance ناگذرایی ماهیتی
asynchronous impedance ناگذرایی ناهمزمان
antenna impedance ناگذرایی انتن
cyclic impedance ناگذرایی حلقهای
electrode impedance ناگذرایی الکترد
synchronous impedance ناگذرایی همزمان
generator impedance امپدانس ژنراتور
generator impedance مقاومت ژنراتور
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
high impedance rotor رتور امپدانسی
high impedance relay رله باامپدانس زیاد
high impedance relay رله پیچک دار
effective output impedance ناگذرایی موثر خروجی
impedance unbalance finder دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
impedance transforming filter صافی تبدیل امپدانس
impedance voltage test ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
impedance measuring set دستگاه اندازه گیری امپدانس
high impedance winding سیم پیچی با مقاومت زیاد
internal impedance drop افت ولتاژ داخلی
impedance unbalance measuring set دستگاه اندازه گیری امپدانس نامتعادل
input توان اولیه
input توان ورودی ورودی
input سیگنال اولیه
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input توان ورودی
input نیروی مصرف شده
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input درون داد
input درداده
input پول بمیان نهاده
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input در رونده
input داده ها اطلاعات ورودی
input خرج
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input ورودی
input مصرفی
input درونداد
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input عمل وارد کردن اطلاعات
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input دادن ورودی
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input درون گذاشت
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input وسیله ورودی
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input stage طبقه اولیه
input stage طبقه ورودی
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
input spectrum طیف ورودی
input socket ساکت ورودی
input signal سیگنال اولیه
input signal سیگنال ورودی
input resistance مقاومت موثر اولیه
input stream جریان سیر ورودی
input translator مترجم ورودی
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input time زمان اولیه
input terminal ترمینال اولیه
input terminal ترمینال ورودی
input tape نوار اولیه
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
input resistance مقاومت ورودی
input register ثبات ورودی
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
input of current تغذیه و هدایت جریان
input output ورودی خروجی
input parameter پارامتر ورودی
input parameter پارامتراولیه
input power توان ورودی
input power قدرت ورودی
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input programme برنامه ورودی
input pulse ایمپولز ورودی
input pulse پالس ورودی
input queue صف ورودی
input reactance مقاومت کور اولیه
three input adder افزایشگر با سه ورودی
two input adder افزایشگر با دو ورودی
input reactance راکتانس اولیه
input reactor پیچک ورودی
input of current ورود جریان
input translator مترجم اولیه
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input داده سودمند
two input subtractor کاهشگر با دو ورودی
variable input نهاده متغیر
variable input داده متغیر
manual input ورودی دستی
noninverting input ورودی غیروارونگر
voice input ورودی صوتی
input devices ابزارخروجی
input monitors صفحهنمایشداخلی
input selector انتخابگرورودی
input wire سیمداخلی
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input unit واحد اولیه
input unit واحد ورودی
input voltage ولتاژ اولیه
input waveform شکل موج ورودی
input winding سیم پیچی اولیه
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output بررسی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output وسیله جانبی
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input stream مسیل ورودی
input field میدان ورودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com