English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
input output operation عملکرد ورودی- خروجی
Other Matches
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output وسیله جانبی
input/output بررسی
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input output ورودی خروجی
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input [output] request درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
simultaneous input/output ورودی و خروجی همزمان
input/output module واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output file داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input output bandwidth پهنای باند ورودی- خروجی
input output procedure رویه ورودی- خروجی
input output ports مدخلهای ورودی- خروجی
input output order ترتیب ورودی- خروجی
input output interface میانگیر ورودی- خروجی
input output instructions دستورات ورودی و خروجی
input output device دستگاه ورودی و خروجی
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
input output control کنترل ورودی- خروجی
input output channel کانال ورودی- خروجی
input output bus گذرگاه ورودی- خروجی
input output bound شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
input output analysis تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
input output table و محصولات
input output table این جدول جریان عوامل تولید
input output table جدول داده ها ستاده ها
input output system سیستم ورودی- خروجی
input output symbol علامت ورودی- خروجی
input output relation رابطه ورودی- خروجی
serial input\output ورودی و خروجی سری
input output redirection تعیین مسیر ورودی- خروجی
input output unit واحد ورودی- خروجی
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
hierarchy plus input process output یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
input output control system سیستم کنترل ورودی-خروجی
basic input output system سیستم ورودی و خروجی پایه
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output برونداد بروندهی
output برونداد
output کارکرد فرفیت
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output امکان نمایش اطلاعات میدهد
output وسیلهای که
output مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output تولید
output بازده
output خروجی
output برونداد محصول
output محصول
output ستانده
output انرژی خروجی
output برون داد
output بازداده
output تولیدی
output برون گذاشت برونگذار
output برون ده
operation کار
operation گردش جنبش
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation کارکردن با یک وسیله
operation عمل جراحی
operation عمل کردن
operation وابسته به عمل عملکرد
operation بهره برداری
operation عملکرد
to come into operation قابل اجراشدن
to come into operation بکار افتادن
to come into operation دایر شدن
operation عمل
come into operation قابل اجرا شدن
operation عملیات
operation گردش
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
either way operation ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
not operation عمل نقض
not operation عمل نفی
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
one way only operation عملکردتنها یک طرفه
operation immediate اقدام سریع
or operation عمل یا
operation کار کردن
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operation مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
operation عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation به اجرا
operation بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
to come into operation قابل اجرا شدن
operation ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation عمل جراحی عمل
to come into operation قانون شدن
operation به کارانداختن
to come into operation قانونی درست شدن
co-operation همکاری مشترک
co-operation کار مشترک
to come into operation کاربرد پذیر شدن
operation اداره
operation گرداندن
operation کارکرد
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input دادن ورودی
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input عمل وارد کردن اطلاعات
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input درون گذاشت
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input وسیله ورودی
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input در رونده
input توان اولیه
input درداده
input داده ها اطلاعات ورودی
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input خرج
input نیروی مصرف شده
input درون داد
input توان ورودی
input ورودی
input پول بمیان نهاده
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input سیگنال اولیه
input توان ورودی ورودی
input درونداد
input مصرفی
optimum output تولید بهینه
maximum output خروجی حداکثر
optimum output تولید مطلوب
motor output توان موتور
net output تولید خالص
national output تولید ملی
motor output قدرت خروجی موتور
monopoly output تولید انحصاری
marginal output تولید نهائی
light output خروجی نور
output device دستگاه خروجی
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
output voltage ولتاژ خروجی
output variability تغییرات تولید
output unite واحد خروجی
output tube لامپ خروجی
output triode لامپ تریود خروجی
output transformer مبدل خروجی
output stream نهر خروجی
output stream مسیل خروجی
output state حالت خروجی
output stage مرحله خروجی
output speed سرعت خروجی
peak output حداکثر تولید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com