English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
input parameter پارامتر ورودی
input parameter پارامتراولیه
Other Matches
parameter کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter شرح اندازه
parameter وزن
parameter ولتاژ یا توان یک سیستم
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
h parameter پارامترهای هیدرید
z parameter پارامتر "زد"
y parameter پارامتر چهار قطبی ایگرگ
value parameter پارامتر مقداری
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameter نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter مقداری از یک مدار
parameter پارامتر
parameter مقادیر ثابت درمعادلات
parameter اماره جامعه
parameter عامل
parameter ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter ضریب ثابت
parameter مقدار ثابت
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
frequency parameter پارامتر فرکانس
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
formmal parameter پارامتر صوری
wave parameter پارامتر موج
deceleration parameter پارامتر کند شدن
variable parameter پارامتر متغییر
adjustable parameter پارامتر تنظیم پذیر
actual parameter پارامتر واقعی
parameter setting پارامتر نشانی
impact parameter پارامتر ضرب شونده
impact parameter پارامتر برخورد
linkage parameter پارامتر پیوندی
parameter estimation تخمین پارامترها
parameter estimation براوردپارامترها
parameter ram حافظه با دستیابی پارامتری
passing parameter پارامتر عبوری
positional parameter پارامتر وضعیتی
positional parameter پارامترمرتبهای
racah parameter پارامتر راکاه
lattice parameter پارامتر شبکه
refernce parameter پارامتر مرجع
replaceable parameter پارامتر جایگزینی
deceleration parameter پارامتراهستگی
shielding parameter پارامتر حفافتی
symbolic parameter پارامتر نمادی
t parameter equipment circuit مدار معادل به صورت " T "
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input دادن ورودی
input توان ورودی ورودی
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input پول بمیان نهاده
input مصرفی
input درونداد
input توان اولیه
input سیگنال اولیه
input درون داد
input ورودی
input در رونده
input خرج
input نیروی مصرف شده
input توان ورودی
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input داده ها اطلاعات ورودی
input درداده
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input عمل وارد کردن اطلاعات
input درون گذاشت
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input وسیله ورودی
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input unit واحد ورودی
input stage طبقه اولیه
input unit واحد اولیه
input stream جریان سیر ورودی
input stage طبقه ورودی
input stream مسیل ورودی
input time زمان اولیه
input tape نوار اولیه
input translator مترجم اولیه
input terminal ترمینال ورودی
input translator مترجم ورودی
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input terminal ترمینال اولیه
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
input spectrum طیف ورودی
input socket ساکت ورودی
input programme برنامه ورودی
input pulse ایمپولز ورودی
input reactance راکتانس اولیه
input reactor پیچک ورودی
input reactance مقاومت کور اولیه
input power قدرت ورودی
input power توان ورودی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
input queue صف ورودی
input register ثبات ورودی
input resistance مقاومت ورودی
input resistance مقاومت موثر اولیه
input signal سیگنال ورودی
input signal سیگنال اولیه
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input voltage ولتاژ اولیه
input waveform شکل موج ورودی
instrumental input داده سودمند
manual input ورودی دستی
noninverting input ورودی غیروارونگر
variable input داده متغیر
three input adder افزایشگر با سه ورودی
two input adder افزایشگر با دو ورودی
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor کاهشگر با دو ورودی
input devices ابزارخروجی
variable input نهاده متغیر
voice input ورودی صوتی
input monitors صفحهنمایشداخلی
input selector انتخابگرورودی
input wire سیمداخلی
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input winding سیم پیچی اولیه
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output بررسی
input/output وسیله جانبی
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input frequency فرکانس ورودی
input current جریان اولیه
input current جریان ورودی
input coupling تزویج اولیه
input coupling پیوست ورودی
input coordinate مختصات اولیه
input pulse پالس ورودی
input control کنترل ورودی
input conductance مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input circuit مدار اولیه
input circuit مدار ورودی
input data معلومات یا دادههای ورودی
input data معطیات ورودی
input data دادههای اولیه
input frequency فرکانس اولیه
input field میدان ورودی
input electrode الکترود اولیه
input electrode الکترود ورودی
input drift رانش ورودی
input drift رانش اولیه
input diode دیود اولیه
input diode دیود ورودی
input device دستگاه ورودی
input data داده ورودی
input circuit مدار ورودی لامپ الکترونی
input characteristic منحنی مشخصه ورودی
input card کارت ورودی
input amplifier تقویت کننده ورودی
input amplifier تقویت کننده اولیه
input admittance مقدار هدایت طاهری اولیه
input admittance ادمیتانس اولیه
filament input ورودی فیلامان
effective input فرفیت موثر ورودی
data input داده ها
data input اطلاعات ورودی
clocked input ورودی با سنجش زمان
input resonator همنواگر جعبهای ورودی
input area ناحیه ورودی
input attenuation میرائی اولیه
input attenuation میرائی ورودی
input capacitor خازن اولیه
input capacitor خازن ورودی
input capacitance فرفیت اولیه
input capacitance فرفیت ورودی
input bound کران ورودی
input bound وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input block بلاک ورودی
input block واحد ورودی
input attenuation دمفونگ اولیه
input speed سرعت اولیه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com