Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
input socket
ساکت ورودی
Other Matches
socket
[wall socket]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
socket
[wall socket]
پریز دیواری
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
socket
کاسه بندگاه
socket
گوده
socket
پایه
socket
سوکت
socket
مفصل
socket
موف
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
socket
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
socket
دو راهی لوله
socket
[سرپیچ خانه]
socket
پریز برق
socket
محل اتصال برق
socket
جا
socket
خانه
socket
کاسه
socket
حفره
socket
گوده حدقه
socket
پریز
socket
بوشن
socket
جای شمع
socket
کاسه چشم
socket
[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
socket
مادگی
socket
کام
[سقف دهان]
socket
بست لوله
socket
[محل اتصال کابل]
socket
سرپیچ
plug and socket
دوشاخه و پریز
plug socket
پریز
socket coupler
پریز اتصال
socket pipe
لوله مفصلی
socket putty
[بطانه دو راهی لوله]
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
wafer socket
[پریز صفحه ای]
wall socket
پریز دیواری
wall socket
پریز روی دیوار
eye socket
کاسه چشم
eye socket
[خانه چشم]
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
fuse socket
سوکت فیوز
fuse socket
پایه فیوز
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
bulb socket
سرپیچ لامپ
bell socket
تبدیلی
flush socket
[پریز زیر کار]
lamp socket
سرپیچ
angle socket
سرپیچ عمودی
earth socket
پریز زمین
socket box
جعبه پریز
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
charging socket
حفره جا شارژر
The socket is broken.
پریز برق شکسته است.
timer socket
[پریز زمان سنج]
three-pin socket
[سرپیچ سه سر]
power socket
پریز برق
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
external socket
پریز بیرونی
spigot and socket joint
اتصال مفصلی
keyless lamp socket
[سرپیچ بی کلید]
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
numeric coprossor socket
[پریز کمک پردازنده عددی]
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
input
مصرفی
input
دادن ورودی
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
درون گذاشت
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
وسیله ورودی
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
در رونده
input
درداده
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
درون داد
input
توان ورودی
input
نیروی مصرف شده
input
خرج
input
پول بمیان نهاده
input
درونداد
input
ورودی
input
سیگنال اولیه
input
توان ورودی ورودی
input
توان اولیه
input stream
جریان سیر ورودی
input stage
طبقه ورودی
input unit
واحد اولیه
input tape
نوار اولیه
input translator
مترجم اولیه
input translator
مترجم ورودی
input stage
طبقه اولیه
input waveform
شکل موج ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input time
زمان اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
input terminal
ترمینال ورودی
input unit
واحد ورودی
input stream
مسیل ورودی
input spectrum
بیناب یا طیف اولیه
input spectrum
طیف ورودی
input speed
سرعت اولیه
input power
توان ورودی
input power
قدرت ورودی
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input programme
برنامه ورودی
input pulse
ایمپولز ورودی
input queue
صف ورودی
input reactance
مقاومت کور اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
input reactor
پیچک ورودی
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
input register
ثبات ورودی
input pulse
پالس ورودی
input resistance
مقاومت ورودی
input resistance
مقاومت موثر اولیه
input signal
سیگنال اولیه
input parameter
پارامتراولیه
input winding
سیم پیچی اولیه
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
manual input
ورودی دستی
noninverting input
ورودی غیروارونگر
three input adder
افزایشگر با سه ورودی
two input adder
افزایشگر با دو ورودی
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor
کاهشگر با دو ورودی
variable input
نهاده متغیر
voice input
ورودی صوتی
input devices
ابزارخروجی
input monitors
صفحهنمایشداخلی
input selector
انتخابگرورودی
input wire
سیمداخلی
input output
ورودی خروجی
variable input
داده متغیر
average input
نهاده متوسط
instrumental input
داده سودمند
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output
بررسی
input/output
مدیریت و کنترل میکند
input/output
وسیله جانبی
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input card
کارت ورودی
input gap
فاصله اولیه
input data
داده ورودی
input data
دادههای اولیه
input data
معطیات ورودی
input data
معلومات یا دادههای ورودی
input current
جریان اولیه
input current
جریان ورودی
input coupling
تزویج اولیه
input coupling
پیوست ورودی
input coordinate
مختصات اولیه
input signal
سیگنال ورودی
input device
دستگاه ورودی
input diode
دیود ورودی
input diode
دیود اولیه
input function
تابع سیگنال ورودی
input function
تابع اولیه
input frequency
فرکانس ورودی
input frequency
فرکانس اولیه
input field
میدان ورودی
input electrode
الکترود اولیه
input electrode
الکترود ورودی
input drift
رانش ورودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com