Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
Other Matches
transformer
تبدیل کننده
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
transformer
مبدل ترانسفورماتور
transformer
محول
transformer
وراریز
transformer
مبدل
transformer
دستگاه تبدیل برق ضعیف به برق قوی ترادیسیدن
transformer
تغییر دهنده ترانسفورماتور
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
compensating transformer
مبدل جبران کننده
potential transformer
مبدل ولت
polyphase transformer
مبدل چندفاز
overcoupled transformer
مبدل با جفتگری انشقاقی
output transformer
مبدل خروجی
variable transformer
مبدل تنظیم پذیر
transformer station
پست ترانسفورماتور
pulse transformer
مبدل ضربه
boostes transformer
ترانسفورماتور کمکی
shell transformer
مبدل جوشن دار
series transformer
مبدل شدتی
audio transformer
مبدل صوتی
auto transformer
اتو- ترانسفورماتور
resonance transformer
مبدل همنوایی
transformer ratio
نسبت مبدل
ratio of transformer
نسبت مبدل
bell transformer
ترانسفورماتور زنگ اخبار
booster transformer
مبدل ولت افزای
booster transformer
مبدل بوستر
core transformer
مبدل هسته دار
coupling transformer
ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
oil transformer
مبدل روغنی
lighting transformer
مبدل روشنایی
light transformer
ترانسفورماتور برای مقاصدروشنایی
impedance transformer
مبدل امپدانس
impluse transformer
مبدل ایمپولز
impluse transformer
ترانسفورماتورایمپولز
interphase transformer
پیچک مکنده
intermediate transformer
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument transformer
مبدل سنجه ها
line transformer
مبدل خط
frequency transformer
مبدل یا ترانسفورماتورفرکانس
current transformer
مبدل جریان
current transformer
ترانسفورماتور جریان
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
multiphase transformer
ترانسفورماتور چند فازه
motor transformer
تبدیلگر وارون
motor transformer
مبدل موتور
feedback transformer
ترانسفورماتور فیدبک
microphone transformer
مبدل میکروفون
filament transformer
ترانسفورماتور فیلامان
measuring transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
tuned transformer
مبدل میزان شده
transformer loss
اتلاف مبدل
transformer equation
معادله ترانسفورماتور
transformer efficiency
راندمان ترانسفورماتور
transformer efficiency
بازده مبدل
transformer coupling
پیوست ترانسفورماتور
transformer coupling
جفتگری با مبدل
transformer core
هسته ترانسفورماتور
welding transformer
ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
transformer oil
روغن مبدل
transformer oil
روعن ترانسفورماتور
transformer yoke
یوغ ترانسفورماتور
transformer winding
سیم پیچی ترانسفورماتور
transformer voltage
ولتاژ ترانسفورماتور
voltage transformer
مبدل ولت
voltage transformer
ترانسفورماتور ولتاژ
transformer terminal
ترمینال ترانسفورماتور
transformer substation
پست مبدل
transformer operation
عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
transformer column
ساق ترانسفورماتور
ignition transformer
تبدیلکنندهاحتراق
telephone transformer
مبدل تلفن
step up transformer
مبدل فزاینده
transformer kiosk
کیوسک ترانسفورماتور
transformer switch
کلید ترانسفورماتور
step down transformer
ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ
step down transformer
مبدل کاهنده
static transformer
مبدل ثابت
ageing of transformer
پیر شدن مبدل
three phase transformer
ترانسفورماتور سه فاز
telephone transformer
ترانسفورماتورتلفن
telephone transformer
بوبین اندوکسیون
transformer cell
سلول ترانسفورماتور
tesla transformer
مبدل تسلا
transformer coil
سیم پیچ ترانسفورماتور
testing transformer
مبدل تعمیرکار
main transformer
تغییردهندهاصلی
transformer capacity
فرفیت ترانسفورماتور
transformer coil
پیچک مبدل
water cooled transformer
مبدل ابی
high power transformer
ترانسفورماتور قدرت
iron core transformer
مبدل با هسته اهنی
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
intermediate frequency transformer
مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency transformer
مبدل فرکانس میانی
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
voltage ratio of transformer
نسبت ولت مبدل
universal output transformer
مبدل صوتی عمومی
single phase transformer
مبدل تک فاز
transformer coil magneto
مگنت پیچک مبدل
transformer connecting group
گروه اتصال ترانسفورماتور
transformer cooling system
سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
oil filled transformer
ترانسفورماتور روغنی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
measuring transformer meter
کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
main coupling transformer
ترانسفورماتور پیوست شبکه
magnetic coupling transformer
مبدل انتن
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
low frequency transformer
ترانسفورماتور فرکانس پایین
single phase transformer
ترانسفورماتور یک فاز
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
air blast transformer
مبدل بادی
air cooled transformer
مبدل هوایی
air core transformer
ترانسفورماتور با هسته هوایی
bell ringing transformer
مبدل زنگ اخبار
bushing current transformer
ترانسفورماتور جریان میانگذر
constant current transformer
مبدل با شدت ثابت
constant potential transformer
مبدل با ولت ثابت
continuous adjustable transformer
مبدل تنظیم پذیر
current ratio of transformer
بازده شدتی مبدل
high frequency transformer
مبدل فرکانس بالا
low voltage regulating transformer
ترانسفورماتور تنظیم فشارضعیف
spilt core type transformer
ترانسفورماتور انبری
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
وسیله ورودی
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
دادن ورودی
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
توان ورودی
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
ورودی
input
در رونده
input
درداده
input
خرج
input
نیروی مصرف شده
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
درون گذاشت
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
پول بمیان نهاده
input
درون داد
input
سیگنال اولیه
input
توان ورودی ورودی
input
مصرفی
input
درونداد
input
توان اولیه
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input attenuation
دمفونگ اولیه
input attenuation
میرائی ورودی
instrumental input
داده سودمند
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
وسیله جانبی
input time
زمان اولیه
input translator
مترجم ورودی
input translator
مترجم اولیه
input unit
واحد ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input waveform
شکل موج ورودی
input winding
سیم پیچی اولیه
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
بررسی
input unit
واحد اولیه
input/output
مدیریت و کنترل میکند
input terminal
ترمینال اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
input area
ناحیه ورودی
clocked input
ورودی با سنجش زمان
input electrode
الکترود اولیه
input resonator
همنواگر جعبهای ورودی
input speed
سرعت اولیه
average input
نهاده متوسط
voice input
ورودی صوتی
variable input
داده متغیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com