English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
Other Matches
inquisitorial وابسته به رسیدگی
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
inquisitorial مقرون به سخت گیری در پرسش
procedure پروسه
procedure رویه طریقه فرایند
procedure طرزکار
procedure روش وطرز عمل
procedure نحوه عمل
procedure روش کار
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure اقدام
procedure طرز
procedure رویه
procedure طرز عمل
procedure روش
procedure ایین دادرسی
procedure روند
procedure پردازه
procedure دستورالعمل
procedure روال
procedure روش شیوه
procedure فرابرش
procedure ایین کار روش کار
procedure شیوه
procedure turn دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
procedure oriented رویه گرا
procedure message پیام معمولی
procedure message پیام عادی
procedure manual کتاب راهنمای رویهای
procedure division یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
procedure turn دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
pure procedure رویه جامع
[procedure of] solution راه حل
procedure checklist ایجادکنندهلیستتنظیم
rules of procedure نظامنامه داخلی
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure روش جاری
regular procedure اقدام قانونی
recursive procedure رویه بازگشتی
recovery procedure رویه ترمیمی
procedure declaration اعلان رویه
control procedure رویه کنترل
civil procedure ایین دادرسی مدنی
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
code of procedure قانون ایین دادرسی
code of procedure قانون اصول محاکمات
court procedure محاکمه
endorcement procedure شیوه اجرا
illegal procedure خطای تیم مهاجم
in stream procedure رویه با مسیل
it was an incorrect procedure یک اقدام غلطی بود
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
legal procedure محاکمه
legal procedure دادرسی
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
law of procedure قانون ائین دادرسی
it was an incorrect procedure جریانش درست نبود
root canal procedure درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
Act according to the previous procedure. بترتیب گذشته عمل کنید
root canal procedure روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
the low of criminal procedure قانون اصول محاکمات جزایی
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure اصول محاکمات جزائی
input output procedure رویه ورودی- خروجی
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
procedure oriented language زبان رویه گرا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com