Dictiornary-Farsi | inside door handle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
inside door handle	دستگیره داخل درب اتومبیل


Other Matches

door handle	دستگیرهدر
door-handle	اهرم در
door-handle	دستگیرهدر
interior door handle	دستهداخلدر
The door – handle has broken off.	دسته درشکسته است
door to door selling	فروش کالا بصورت دوره گردی
inside of	بطن هر چیزی
inside	نزدیک به مرکز بخش درونی
inside and out <idiom>	به طور کامل
inside	داخل
inside of	داخل و یا توی چیزی
inside out <idiom>	داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
inside	موج نزدیک ساحل
inside	ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside	باطن
inside	درون
inside	نزدیک بمرکز
inside <adv.> <prep.>	در داخل
inside <adv.> <prep.>	در توی
inside	قسمت داخلی
inside <adv.> <prep.>	توی
inside	درونی
inside	تو اعضای داخلی
inside	تویی
inside	داخلی
to step inside	داخل شدن
located inside	تو واقع شده
to step inside	قدم نهادن در
inside wiring	سیمکشی داخل
it is rough on the inside	توی ان زبراست
inside draft	شیب داخلی
turned inside out	وارونه
turned inside out	پشت رو شده
inside kick	پیش لنگ
inside track <idiom>	سودبردن
inside knob	مهرهداخلی
located inside	در درون قرارگرفته
inside wing	بال داخلی
inside thread	دنده داخلی قلاویز
inside kick	ضربه با روی پا
inside information	اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
inside hinge	لولای داخلی
inside berm	سکوی شیببر درونی
inside caliper	کولیس داخلی
inside diameter	قطر داخلی
inside diameter	قطر هسته
to step inside	واردشدن
inside left	بغل چپ
inside lines	خطوط حمله شمشیربازی
inside thread	مارپیچ داخلی
inside sarma	انواع کنده رو
it is rough on the inside	از تو زبر است
inside pass	مبادله چوب در امدادی
inside of a week	در یک هفته کمتر
inside of a week	کمتر از یک هفته
inside micrometer	میکرومتر داخلی
to step inside	توآمدن
inside roughing chisel	قلم دیزی
inside of the foot kick	بغل پای ضربه زننده
She asked me in (inside the house).	تعارفم کرد بروم بو
inside-leg snap-fastening	دکمهایرویسمتداخلشلوار
double leg and inside turnover	دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
inside kick and overarm control	لنگ کردی
rear takedown with inside singleleg & kn	زیریک خم اقل از راست
rear waistlock and forward inside leg tr	انواع درو
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.	روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
handle	گیره نگهدارنده
handle	اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle	خرید و فروش کردن
handle	با دست عمل کردن
handle	دست داشتن دسته
handle	ضامن دستگیره
this will a for a handle	بدرمن نمیخورد
this will a for a handle	بکارمن نمیخورد
the handle to one's name	لقب
handle	نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle	شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle	گیره
to handle something	چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
handle	مانور کردن
handle	بکار بردن
handle	دست زدن به
handle	احساس بادست
handle	وسیله لمس
take-up handle	دستهسوارکننده
handle	قبضه شمشیر
handle	دسته
handle	رفتار کردن استعمال کردن
handle	سیم بین چکش و دستگیره
handle	سروکارداشتن با
handle	دسته گذاشتن
handle	دستگیره
handle	دستکاری کردن
handle	دست زدن
handle	قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
man handle	با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
lever handle	دستگیره اهرم
knurled handle	دستگیره اج دار
jug handle	شکاف به عرض دست
retractable handle	دستهجمعشو
lifting handle	دستهبلندکننده
scoop handle	مشته
operating handle	دستگیره عامل
grab handle	دستگیره
grip handle	جادستی
guide handle	دستهیراهنما
gun handle	دستهتلمبه
half handle	نیمدسته
fly off the handle <idiom>	از کوره در رفتن
insulated handle	دستهعایقدار
The handle of the bucket has come off.	دسته سطل کنده شده
knob handle	دکمهدستی
safety handle	دستهایمنی
shaped handle	دستهحالتدهنده
side handle	دستهجانبی
starter handle	دستهآغازگر
traversing handle	دستهعرضی
turning handle	دستهچرخشگر
elevating handle	دستهبالابر
cross handle	ضامنضربدری
charging handle	دستهینشانگیر
operating handle	دستگیره کولاس
operating handle	دستگیره راه اندازی
pump handle	زیاد تکان دادن
pull handle	دستهکشش
reshape handle	دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
star handle	دستگیره گردان
the handle of the face	بینی
the handle of the face	دماغ
to handle something with care	چیزی را با احتیاط جابجا کردن
auxiliary handle	دستهکمکی
basket handle	گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
brake handle	ترمزدستی
carriage handle	دستگیرهحامل
carrying handle	دستهحمل
types of handle	انواعدسته
balanced handle	دسته تعادل
capstan handle	هندل
carrier handle	دستگیره حمل
carrier handle	دسته حمل
crank handle	اهرم دستی
hammer handle	دسته چکش
handle bar	دسته دوچرخه
handle bar	فرمان
handle bar	دسته موتورسیکلت
file handle	دسته سوهان
handle the ball	دست زدن توپزن به توپ
handle escutcheon	روقفلی دسته
handle escutcheon	روقفلی فرمان
oxygen control handle	دستهکنترلاکسیژن
I can handle (cope with) hom.	از پس اوبرمی آیم
handle with kid gloves <idiom>	باکسی همکاری دقیق داشتن
handle bar arm	دسته فرمان
anti-vibration handle	دستهضدلغزش
air brake handle	دستهترمزهوایی
Handle the boxes with care.	جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
pistol grip handle	دستهنگهدارندهپیستون
window winder handle	دستگیرهحرکتدهندهشیشه
figure skiing handle	دستهچوباسکی
To fly into a rage. To foly off the handle.	آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !	خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
door	راهرو
out door	بیرون
out door	صحرایی در هوای ازاد انجام شده
out of door	خارج ازمنزل
out of door	فضای ازاد
out of door	در هوای ازاد
next door	خانه پهلویی
door to door	خانه به خانه
door-to-door	خانه به خانه
at the door	دم در
out door	بیرونی
behind the door	پشت در
There is somebody at the door .	یک کسی دم در است
next door to	غریب
next door to	نزدیک
door way	راهرو
next door [to] <adv.>	همسایه ای
door	درب
next door [to] <adv.>	پهلویی
next door	جنب این خانه
is these a at the door	ایاکسی هم درهست
next door [to] <adv.>	جنبی
He is next door.	او [مرد] نزد همسایه است.
door way	جای در
door way	مدخل
next door to	تقریبا
door	در
door bundle	بار همراه
door bundle	بار پرتابی همراه با چترباز
door case	چارچوب در
door bundle	بارهای دستی
loading door	فشاردر
close the door please	خواهش دارم
close the door please	اگرزحمت نیست
side door	درداخلی
crapaudiue door	دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
door bar	گلندر
door bell	زنگ درخانه