English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
instantaneous power توان لحظهای
Other Matches
instantaneous لحظهای
instantaneous ناگهانی
instantaneous هردم
instantaneous دفعتا ماسوره فوق انی
instantaneous <adj.> بلافاصله
instantaneous value مقدار لحظهای
instantaneous انی
instantaneous <adj.> بی درنگ
instantaneous <adj.> آنی
instantaneous <adj.> فوری
instantaneous voltage ولتاژ لحظهای
instantaneous velocity سرعت لحظهای
instantaneous velocity سرعت انی
instantaneous speed تندی انی
instantaneous speed تندی لحظهای
instantaneous acceleration شتاب لحظه ای
instantaneous access زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
instantaneous current جریان لحظهای
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
instantaneous photograph عکس فوری
instantaneous reaction واکنش انی
instantaneous reaction واکنش فوری
instantaneous readout سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
instantaneous voltage مقدار لحظهای فشار الکتریکی
instantaneous center of rotation مرکز دوران لحظهای
instantaneous luminous intensity شدت نور لحظهای
instantaneous elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
instantaneous acoustic intensity شدت صوت لحظهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه لحظهای
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power down قطع برق خاموش کردن
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
outside power جریان خارجی
power on روشن کردن
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down قطع نیرو
e. power نیروی اجرایی
e. power قوه مجریه
power saw دستگاه اره
will-power اراده
will-power تصمیم
will-power عزم راسخ
will-power قدرت اراده
power saw اره ماشینی
will power <idiom> قدرت
useful power توان مفید
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power up برق
will to power قدرت خواهی
useful power قدرت مفید
power up روشن کردن
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power دستگاه برقی
power برقی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power قوه
power توان
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power توان برقی
power نیرو
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power انرژی
power توانایی
power قدرت نیرو
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power حذف توان کامپیوتر
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power شدت
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power خاموش کردن یک وسیله
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power توان [ریاضی]
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power قوه [ریاضی]
power زور
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power قدرت
power توان نیرو
power برتری
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission انتقال انرژی
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power turret برجک برقی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power transmission انتقال قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power test ازمون قدرت
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power system شبکه نیرو
power spectrum طیف توانی
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power supplay منبع قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
power supply منبع انرژی
power source منبع قدرت
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power function تابع قدرت
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power brake ترمز سروو
power consumer مصرف برق
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power circuit مدار توان
power cable کابل جریان قوی
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power cable کابل قدرت
power house کارخانه برق
power installation تاسیسات جریان قوی
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power politics سیاست جبر زور طلبی
power rammer زمین کوب مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power shovel بیل مکانیکی
power unit پیش راننده
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
power cut خاموشی
power blackout قطع برق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
solar power نیروی خورشیدی
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power failure خاموشی
power blackout خاموشی
power-on light چراغروشنشدندستگاه
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power cut قطعبرق
power point اتصالبرق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com