Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
English
Persian
instrument cluster
ابزارچندشاخه
Other Matches
cluster
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster
کلاستر
cluster
دسته شدن
cluster
دسته کردن
cluster
انبوه
cluster
قالب
cluster
لوستر چندشاخه شمش
cluster
سنبله دسته کردن
cluster
گروه
cluster
دسته
cluster
خوشه
cluster
جمع کردن خوشه کردن
cluster
اویز چند شاخه
cluster
خوشه مین خوشهای
cluster
مین خوشهای
cluster-block
چندین طبقه آپارتمان
super cluster
ابر خوشه
cluster bombs
کلاستر
cluster bombs
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bombs
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs
قالب
cluster bombs
لوستر چندشاخه شمش
staller cluster
خوشه ستارهای
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
open cluster
خوشه باز
cluster compound
ترکیب خوشهای
cluster controller
کنترل کننده گروهی
cluster joint
اتصال خوشهای
cluster mill
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
cluster of galaxies
مجموعه کهکشانی
cluster piles
مهاربند
cluster weld
جوش خوشهای
device cluster
گروه دستگاه
cluster sampling
نمونه گیری خوشهای
galactic cluster
خوشه کهکشانی
gear cluster
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
globular cluster
خوشه کروی
globular cluster
خوشه ستارهای کروی
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
cluster analysis
تحلیل خوشهای
cluster bomb
قالب
cluster bomb
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
مین خوشهای
cluster bomb
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
اویز چند شاخه
cluster bomb
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
سنبله دسته کردن
cluster bomb
گروه
cluster bomb
دسته
cluster bomb
خوشه
cluster bombs
مین خوشهای
cluster bomb
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bombs
گروه
cluster bombs
سنبله دسته کردن
cluster bombs
اویز چند شاخه
cluster bombs
دسته
cluster bombs
خوشه
cluster bombs
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
کلاستر
cluster bomb
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs
جمع کردن خوشه کردن
open star cluster
خوشه باز ستارهای
instrument
الات اندازه گیری
d.c. instrument
دستگاه اندازه گیری جریان دائم
instrument
آلت دست
instrument
سند
instrument
ابزار
instrument
وسیله
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
instrument
حربه
instrument
دستگاه
instrument
وسیله سند
instrument
الات دقیق
instrument
الت
instrument
ادوات
instrument
اپارات وسیله دستگاه اندازه گیری
instrument
مستند
instrument
اسباب
negotiable instrument
سند قابل انتقال
portable instrument
سنجه دستی
policy instrument
ابزار اجرای سیاست
period of instrument
دوره سنجه
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
mathematical instrument
اسباب نگاره کشی
measuring instrument
دستگاه اندازه گیری
wind instrument
الات موسیقی بادی
null instrument
دستگاه صفر
negotiable instrument
اسناد بهادار
integrating instrument
سنجه کل
levelling instrument
وسیله ترازیابی
mirror instrument
دستگاه اینه دار
negotiable instrument
سند قابل معامله
precision instrument
سنجه دقیق
range of instrument
حد کار سنجه
instrument shelter
پناهگاهابزار
instrument pallet
غایقتجهیزات
instrument panels
پیشخوان ابزار
instrument panels
داشبرد
what instrument can you play?
کدام ساز را ...
what instrument can you play?
چه سازی میتوانیدبزنید
transit instrument
تکبد نما
tax instrument
ابزار مالیاتی
table instrument
وسیله رومیزی
switchboard instrument
سنجه تابلویی
surveying instrument
الات نقشه برداری
stringed instrument
ساز زهی
recording instrument
دستگاه ثبات
recording instrument
سنجه ثبت کننده
recording instrument
دستگاه ضبط
instrument unit
واحدلوازم
instrument of assignment
سند انتقال
instrument board
تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument flight
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
instrument flight
پرواز کور
instrument fkight
پرواز کور
instrument direction
سمت زاویه یاب
instrument direction
سمت اندازه گیری شده
drawing instrument
وسایل نقشه کشی
instrument board
تخته فرمان
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
drawing instrument
وسایل رسم فنی
induction instrument
دستگاه اندازه گیری القائی
induction instrument
دستگاه القائی
damping of instrument
خفیدگی سنجه
dynamometer instrument
توان سنج برقی
electrostatic instrument
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
credit instrument
اسناد اعتباری
final instrument
معادل act final
musical instrument
الت موسیقی
instrument of commerce
سند تجاری
musical instrument
ساز
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument panels
پهنهی ابزار
credit instrument
ابزار اعتباری
dashboard instrument
سنجههای داشبورد
instrument of assignment
سند واگذاری
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument landing
فرود کور
instrument lamp
لامپ سنجه ها
instrument transformer
مبدل سنجه ها
error of measuring instrument
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
deposit of instrument of ratification
ایداع اسناد دال بر تصویب
alternating current instrument
سنجه جریان متناوب
instrument with magnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
direct current instrument
سنجه جریان مستقیم
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
transferable commercial instrument
اوراق تجارتی قابل انتقال
length measuring instrument
دستگاه اندازه گیری طول
moving coil instrument
دستگاه اندازه گیری قاب گردان
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
moving magnet instrument
دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
instrument for electrostatic screening
دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument for electromagnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
hot wire instrument
دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
induction current instrument
دستگاه القائی
induction type instrument
دستگاه نوع القائی
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
post dating an instrument
تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
legal instrument of divorce
طلاقنامه
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com