Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
insulated wall
دیواره عایق
Other Matches
insulated
عایق دار
insulated
روپوش دار
insulated cable
کابل عایق شده
insulated bushing
مقره عبوری
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulated wire
سیم لعابدار
insulated wire
سیم روکش دار
insulated wire
سیم عایق
insulated conductor
هادی عایق شده
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulated blade
تیغهعایقپوش
insulated handle
دستهعایقدار
insulated layer
لایه عایق
insulated layer
ماده ایزوله کننده
insulated plier
انبر عایق
insulated tongs
انبر عایق
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
asbestos insulated wire
سیم با روکش نسوز
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
insulated conduit tube
لوله عایق شده
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
wall-to-wall
همه جانبه
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall
فراگیر
wall up
رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wall-to-wall
کامل
wall-to-wall
همگانی
wall-to-wall
سرتاسری
wall
دیوار
wall-to-wall
فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
to go to the wall
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall
تیغه کشیدن دیوار
wall
محصور کردن
wall
مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall
دیواره
wall
محصورکردن
wall
حصار دار کردن
wall
دیوارکشیدن
wall
دیواری
wall
حصار
wall
جدار
to encircle with a wall
دیوار یا چینه کشیدن
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
to deafen a wall
دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
thickness of a wall
ضخامت دیوار
thickness of a wall
کلفتی دیوار
wall pass
پاس مستقیم
wall hanging
تزئینات دیواری
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
wall tie
بست دیواری
wall socket
پریز روی دیوار
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
wall knot
گره تخت
wall knot
گره حصیری
wall insulator
عایق دیوار
town wall
باروی شهر
wall eye
چشم سفید
wall eye
چشم مات
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wailing wall
دیوارندبه
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
wall entrance
عبور از داخل دیوار
wall lining
پوشش دیوار
wall lining
اندود دیوار
toe wall
دیوارضامن پادیوار
to peck down a wall
دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
wall socket
پریز دیواری
wall rue
سداب کهنه
wall plate
زیرسری
toe wall
دیوار پای خاکریز
wall paper
کاغذ دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall paint
رنگ دیوار
wall opening
روزنه دیوار
wall louse
ترده
wall energy
انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall sockets
پریز ها
the picture on the wall
این عکس روی دیوار
wall sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز های روی دیوار
wall clock
ساعت دیواری
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
fruit-wall
چفته
dwarf wall
دیوار نیمه
curtain-wall
تیغه
conservative wall
دیوار باغچه
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall
میل دیوار
hole in the wall
<idiom>
handwriting on the wall
<idiom>
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
Qibla wall
دیوارکیبلا
monitor wall
دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall
دیوارکناری
cell wall
دیوارهسلولی
bund wall
دیوارمرکب
brick wall
آجردیوار
back wall
دیوارپشتی
wing wall
دیواره جانبی
start wall
دیوارهشروع
tank wall
دیوارهنانکر
turning wall
دیواربازگشت
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall
دیوارموج
wall tent
چادردیوارهدار
wall light
چراغدیواری
wall lantern
فانوسدیواری
wall grille
شبکهدیواری
wall and rails
دیواروریلها
wall stud
تیرچوبدیواری
batter of a wall
میل دیوار
gap in a wall
شکاف دردیوار
gable wall
دیوار لچکی
gable wall
دیوار سنتوری
fruit wall
چفته
front wall
دیوار جلو
front wall
دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall
اب رنگ زدن
fresco a wall
دیوار سفید کرده را
bearing wall
دیوار بارگیر
gravity wall
دیوار وزنی
guide wall
دیواره راهنما
lining of the wall
پوشش روی دیوار
key wall
دیوار اب بند
it sprang from the wall
ازدیوار رویید
interior wall
دیوار داخلی
batter of a wall
شیب دیوار
head wall
دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
bearing wall
دیوار باربر
training wall
دیواره راهنما
flare wall
دیوار حائل خاکریز پل
bench wall
دیوار تکیه گاه
common wall
دیوار مشترک
cut off wall
دیوار جداکننده
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
coping of a wall
قرنیس روی دیوار
curtain wall
تیغه
curtain wall
دیوار پردهای
cross wall
دیوار پلهای عرضی
cross wall
دیوار همبر
decorated wall
دیوار تزیینی
banch wall
دیواره محافظ
clay wall
دیوار چینه
fire wall
دیوار اتش بند
wall arcade
طاقنما
face wall
دیوار بر
face wall
ماسک
face wall
نقاب
wall bracket
طاقچه
enclosure wall
دیوار بر
box wall
صندوقه
coping of a wall
در پوش روی دیوار
the pictures on the wall
ی روی دیوار
rear wall
دیوار پشت
cavity wall
دیوار صندوقهای
retaining wall
دیوار حائل
retaining wall
دیوار ضامن
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
party wall
دیوار مشترک
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
render a wall
استرکشی دیوار
shear wall
دیوار برشی
side wall
دیوار پهلویی
sleeper wall
دیوار کرسی
spin wall
دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall
دیوار اساسی
surcharged wall
دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
the pictures on the wall
عکس ها
quay wall
دیوار بارانداز
plinth of a wall
ازاره
pise wall
چینه
an interstice in a wall
ترک در دیوار
approach wall
دیواره ورودی
apron wall
صفحه پیش بند
outer wall
دیوار خارجی
one brick wall
دیوار یک اجره
banch wall
دیواره پشتیبان
base of wall
روپی
non bearing wall
دیوار تیغه
cavity wall
دیوار دو جداره
panel wall
اگین دیوار
wall louse
موریانه
wall wort
اذن الفار
cavity wall
دیوارتوخالی
partition wall
دیوار تیغه
pellitory of the wall
اذن الفار
partition wall
تیغه
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
to strip the paint off the wall
رنگ را از دیوار
[با خراش]
کندن
concrete core wall
دیوار با هسته بتنی
to talk to a
[brick]
wall
<idiom>
با دیوار حرف زدن
[اصطلاح]
load-bearing wall
دیوار حمال
Loudon's hollow wall
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com