Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 88 (6 milliseconds)
English	Persian
integral controller	واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
Other Matches
controller	کنترل شده
integral	درست
integral	صحیح
integral	بی کسر
integral	کامل تمام
integral	انتگرال
integral	جدایی ناپذیر
integral	تابع اولیه
integral	وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
integral	انتگرال [ریاضی]
controller	را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controller	سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controller	حسابدار ممیز
controller	دستگاه فرمان
controller	بازرس
controller	ممیز
controller	نافر
controller	کنترل کننده
controller	تنطیم کننده
controller	وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller	وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controller	نافر کنترل کننده
controller	واپا
controller	صائن
controller	نافم
controller	کنترولر رگولاتور
speed controller	کنترلکنندهسرعت
semimagnetic controller	دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
phase controller	ماشین تنظیم فاز
peripheral controller	کنترل کننده جنبی
peripheral controller	کنترل کننده جانبی
print controller	کنترل کننده چاپ
micro controller	ریز کنترل کننده
manual controller	نافم دستی
line integral	انتگرال خطی
interceptor controller	پست کنترل و رهگیری با هواپیماهای رهگیر
interceptor controller	افسر مسئول پست استراق سمع
integral tank	تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
integral part	جزء لازم
curvilinear integral	انتگرال خطی [ریاضی]
the integral from a to b of f-of-x with respect to x	انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
Stieltjes integral	انتگرال استیلتیس [ریاضی]
multiple integral	انتگرال چندگانه [ریاضی]
line integral	انتگرال خطی [ریاضی]
integral calculus	محاسبه انتگرال [ریاضی]
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
integral part	جزء لاینفک
frequency controller	رگولاتور یا نافم فرکانس
barrel controller	کلید غلطکی
channel controller	کنترل کننده مجرا
cluster controller	کنترل کننده گروهی
finite integral	انتگرال محدود
exchange integral	بر هم کنش تبادلی
communications controller	کنترل کننده ارتباطات
drum controller	کنترل کننده درام
drum controller	غلطک فرمان
drum controller	نافم استوانهای
double integral	انتگرال دوبل
controller card	کارت کنترل کننده
disk controller	کنترل کننده گرده
automatic controller	مراقب خودکار
industrial controller	رئوستای فرمان دهنده
automatic controller	دستگاه فرمان
integral number	چیز درست
integral number	عددتام
integral number	عدد صحیح
integral number	عدد درست
disk controller	کنترل کننده دیسک
integral construction	ساختمان یکپارچه
integral calculvs	حساب جامعه
integral calculus	حساب جامعه
integral part	جزء مکمل
upper limit [of the integral]	کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
disk controller card	کارت کنترل کننده دیسک
input output controller	کنترل کننده ورودی- خروجی
integral heat of solution	گرمای کل انحلال
line printer controller	کنترل کننده چاپگر خطی
integral action factor	ضریب انتگرال
full magnetic controller	دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
forward air controller	افسر نافرمقدم
forward air controller	نافر مقدم هوایی
floppy disk controller	کنترل کننده فلاپی دیسک
dual channel controller	کنترل کننده دو کاناله
disk drive controller	سیستم عامل دیسک
memory controller gate array	ارایه درگاه کنترل حافظه
air defense artillery controller	مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com