English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (8 milliseconds)
English Persian
integrated injection logic IIL
Other Matches
integrated ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
integrated محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
integrated NDSI
integrated مودمی که بخش درونی سیستم باشد
integrated نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
integrated برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
integrated یکپارچه
integrated جامع
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
integrated پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
integrated روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
integrated program برنامه مرتبط
integrated program برنامه مجتمع
integrated intensity شدت کل
integrated intensity شدت انتگرال گرفته شده
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated defense پدافند هوایی توام
integrated circuit مدار مجتمع IC
integrated circuit مدار مجتمع
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit ای سی
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
integrated software نرم افزار مجتمع
integrated staff ستاد توام
integrated staff ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
integrated training اموزش توام
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
integrated computer package software integrated
monolithic integrated circuit مدار مجتمع یکپارچه
integrated data processing پردازش داده مجتمع
integrated reservoir operation بهره برداری توام از چندمخزن
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
injection تزریق
injection well چاه تغذیه
injection داروی تزریق کردنی
injection تنقیه
injection پاشش
injection اماله
injection molding ریخته گری تزریقی
injection molding قالبگیری تزریقی
emulsion injection تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
injection level سطح تزریق
injection grid شبکه تزریق
gas injection تزریق بنزین
fuel injection سوخت رسانی
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
injection efficiency بازده تزریق
injection carburator کاربراتور تزریقی یا پاشنده
fule injection تزریق سوخت
injection capacity فرفیت پاشش
gas injection پاشش بنزین
injection moulding روش قالب گیری تزریقی
injection of money تزریق پول
mud injection تزریق گل
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
pilot injection تزریق مقدماتی
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
injection capacity فرفیت تزریق
injection timing تنظیم مقدار تزریق
injection point نقطه پاشش
injection point نقطه تزریق
chemical injection تزریق شیمیایی
injection pump پمپ انژکتور
contra injection تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
low level injection تزریق کم
gas injection method روش تزریق گاز
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
mud injection hose لولهتزریقرسوب
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
blast injection engine موتور تزریق دم
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
low level injection efficiency ضریب بهره تزریق در سطح پایین
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic دانش تفکرات و دلایل
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic منطقی
logic لاجیک
logic زبان ریاضی
logic منطق ریاضی
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic برهان
logic استدلال
logic منطق
logic variable متغیر منطقی
logic switch گزینه منطقی
n level logic منطق N سطحی
logic unit واحد منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
mathematical logic منطق ریاضی
logic symbol علامت منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logic programming برنامه نویسی منطقی
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking انتهای خط وط
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift تغییر مکان منطقی
logic sum مجموع منطقی
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic منطق سمبلیک
symbolic logic منطق رمزی
positive logic منطق مثبت
symbolic logic منطق نمادی
structural logic منطق ساختی
propositional logic منطق گزارهای
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
sequential logic منطق ترتیبی
negative logic منطق منفی
formal logic منطق صوری [منطق]
two level logic منطق دوسطحی
to chop logic منطق بافتن
threshold logic منطق استانهای
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
shared logic منطق اشتراک
formmal logic منطق صوری
affective logic منطق عاطفی
formal logic منطق رمزی
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
boolean logic منطق بولی
logic array ارایه منطقی
computer logic منطق کامپیوتر
control logic منطق کنترل
fuzzy logic منطق نامعلوم
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
formal logic قضاوت سطحی
formal logic منطق صوری
formal logic منطق مجرد
fluid logic منطق سیلانی
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
logic card کارت منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic element عنصر منطقی
logic function تابع منطقی
logic error خطای منطقی
logic element عنصر لاجیک
logic diagram نمودار منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic circuit مدار منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic operation عمل منطقی
logic design طرح منطقی
logic design طراحی منطقی
logic designer طراح مدارهای منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic network شبکه منطقی
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
uncommitted logic array مشابه 10328
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
first order predicate logic PROLO بکار می رود
double rail logic منطق دو خطی
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
diode transistor logic DTL
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
random logic design طرح منطقی تصادفی
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
single rail logic منطق تک خطی
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
current mode logic منطق جریانی
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic منطق TTL
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com