Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English
Persian
interactive programming
برنامه سازی فعل و انفعالی
Other Matches
interactive
نقاط توقف را تنظیم کند
interactive
محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
interactive
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
interactive
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
interactive
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
interactive
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
interactive
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive
فعل و انفعالی
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
interactive
قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
interactive
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
interactive
را ممکن میکند
interactive
محاورهای
interactive
ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
interactive
سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
interactive
متقابل
interactive
کد اصلی و مقصد را بررسی کند
interactive
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
interactive
تعاملی
interactive
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interactive videodisk
ویدئودیسک محاورهای
interactive graphics
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
interactive program
برنامه محاورهای
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
interactive compiler
همگردان فعل و انفعالی
interactive query
پرس و جو محاورهای
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
interactive graphics system
سیستم گرافیکی محاورهای
programming
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming
نوشتن داده در وسیله PROM
programming
GOLORP
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming
برنامه نویسی کامپیوتر
programming
برنامه نویسی
programming
برنامه ریزی
programming statement
حکم برنامه نویسی
optimm programming
برنامه نویسی بهینه
nonlinear programming
برنامه ریزی غیر خطی
non numeric programming
برنامه ریزی غیر عددی
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای
mathematical programming
برنامه نویسی ریاضی
optimum programming
برنامه نویسی بهینه
programming aids
ادوات برنامه نویسی
systems programming
برنامه نویسی سیستم
system programming
برنامه نویسی سیستم
symbolic programming
برنامه نویسی سمبلیک
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming
برنامه نویسی ساخت یافته
quantitative programming
برنامه ریزی کمی
quadratic programming
تابع هدف درجه دوم است
quadratic programming
برنامه ریزی غیرخطی
programming team
تیم برنامه نویسی
programming specification
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming methods
روشهای برنامه ریزی
programming linguistics
زبان شناسی برنامه نویسی
programming librarian
بایگان برنامه نویسی
programming language
زبان برنامه نویسی
programming aids
کمک برنامه نویسی
top down programming
برنامه سازی از بالا به پایین
functional programming
برنامه نویسی تابعی
bottom up programming
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
goal programming
برنامه ریزی ارمانی
elegant programming
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
dynamic programming
برنامه سازی پویا
dynamic programming
برنامه نویسی پویا
dynamic programming
برنامه ریزی پویا
discrete programming
برنامه سازی گسسته
conversational programming
برنامه سازی محاورهای
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
integer programming
برنامه ریزی عدد صحیح
concurrent programming
برنامه نویسی همزمان
application programming
برنامه نویسی کاربردی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
logic programming
برنامه نویسی منطقی
linear programming
برنامه نویسی خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
defensive programming
برنامه نویسی تدافعی
integer programming
برنامه سازی صحیح
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
object language programming
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
turning programming language
زبان برنامه نویسی تورینگ
certificate in computer programming
CCP
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
planning programming budgetting
system
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
low level programming language
زبان برنامه نویسی سطح پایین
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com