English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
interactive system سیستم فعل و انفعالی
Search result with all words
interactive graphics system سیستم گرافیکی محاورهای
Other Matches
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
interactive ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
interactive قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
interactive متقابل
interactive را ممکن میکند
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
interactive ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
interactive تعاملی
interactive حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interactive سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
interactive ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
interactive نقاط توقف را تنظیم کند
interactive کد اصلی و مقصد را بررسی کند
interactive محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
interactive محاورهای
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
interactive فعل و انفعالی
interactive program برنامه محاورهای
interactive graphics نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
interactive query پرس و جو محاورهای
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
interactive compiler همگردان فعل و انفعالی
interactive videodisk ویدئودیسک محاورهای
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
value system نظام ارزشها
i.f.f. system دستگاه تشخیص
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system تشکیلات
c.g.s. system دستگاه سگث
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system سامانه
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system سازمان
system سلسله رشته
system طریقه
system همستاد روش
system نظام سیستم
system همست
system سیستم
system ترتیب
system دستگاه
system جهاز
system روش اصول
system نظام
system نظم منظومه
system قاعده رویه
system طرز اسلوب
system مجموعه سازمان
system منظومه
system طرز روش
system نظم ترتیب
system اصول وجود
system اسلوب
system سازگان
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system سلسله
system رشته دستگاه
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه واحدها
system of ventilation سیستم تهویه
induction system سیستم مکش
system log شرح ماوقع سیستم
system mangement مدیریت سیستم
system of units دستگاه یکانها
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
information system سیستم اطلاعات
system loader بارکننده سیستم
information system سیستم اطلاعاتی
system of forces دستگاه نیروها
integrate system سیستم مجتمع
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system generation ایجاد سیستم
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system floder مخزن سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
magnetic system سیستم مغناطیسی
system engineering مهندسی سیستم
system engineer مهندس سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system dynamics پویائی نظام
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system generation تولید سیستم
system generator مولد سیستم
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system file فایل سیستم
system library کتابخانه سیستم
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
isolated system سیستم منزوی
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system disk دیسک سیستم
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
tandem system سیستم دو پشته
target system سیستم هدفها
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
fixed system توزیع ثابت اب
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
tax system نظام مالیاتی
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system program برنامه سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system priorities تقدم های سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead مازاد سیستم
system overhead بالاسری سیتم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
vantilating system سیستم تهویه
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
system programmer برنامه نویس سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system analysis سیستم انالیز
supervisory system سیستم نافر
payroll system سیستم پرداخت حقوق
phonetic system سیستم صوتی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
polyphase system دستگاه چندفاز
software system سیستم نرم افزاری
social system نظام اجتماعی
power system شبکه نیرو
parallel system شبکه موازی
swiss system سیستم سویس
system analysis تحلیل سیستم
synchronous system سیستم همگام
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
symmetrical system جریان متقارن
operating system/ سیستم عامل دو
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
railway system سیستم راه اهن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com