English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
intermediate aperiodic circuit مدار میانی اپریودیک
Other Matches
aperiodic circuit مدار بی تناوب
intermediate frequency tank circuit فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
aperiodic غیر ادواری
aperiodic نامنظم
aperiodic غیرمداوم
aperiodic غیرنوسانی
aperiodic نادورهای
aperiodic phenomenon پدیده بی نوسان
aperiodic antenna انتن با باند گسترده
aperiodic current جریان نامتناوب
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
aperiodic compass قطب نمای چفت شونده
aperiodic magnetic compass قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
intermediate میانه
intermediate متوسط
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
intermediate فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate طبقه میانی
intermediate عضو میانی
intermediate میانین
intermediate میانجی
intermediate واسطه
intermediate در میان واقع شونده
intermediate کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate pressure فشار متوسط
intermediate terminal ترمینال میانی
intermediate transformer مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate transmitter فرستنده واسطه
intermediate transmitter فرستنده میانی
intermediate world عالم برزخ
intermediate zone ناحیه ی میانی
intermediate temperature درجه حرارت میانی
intermediate oscillation نوسان میانی
intermediate office مرکز میانی
intermediate objective هدف واسطه
intermediate link حلقه میانی
intermediate layer قشر واسطه
intermediate layer لایه میانی
intermediate temperature درجه حرارت متوسط
intermediate structure ساختمان داخلی
intermediate product محصول نیم ساخته
intermediate product محصول واسطه
intermediate range سلاح برد متوسط
intermediate plate صفحه میانی
intermediate phase فاز میانی
intermediate range با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate reaction واکنش واسطه
intermediate scale نقشه مقیاس متوسط
intermediate sight توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
intermediate product فراورده واسطه
intermediate storage انباره واسط
intermediate lampholder سر پیچ متوسط
intermediate image تصویر میانی
intermediate coupling پیوست واسطه
intermediate contour میزان منحنی واسطه
intermediate contrast تغایر متوسط
intermediate exchange مرکز
intermediate exchange واسطه
intermediate field میدان میانی
intermediate field میدان واسطه
intermediate frequency فرکانس میانه
intermediate frequency فرکانس میانی
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contact کنتاکت واسطه
intermediate repeater تقویت کننده میانی
intermediate amplifier تقویت کننده میانی
intermediate band باند میانی
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate complex کمپلکس واسطه
intermediate compound ترکیب واسطه
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate switch کلید صلیبی
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate fuse فیوز میانی
intermediate grid شبکه کمکی
intermediate grid شبکه واسطه
intermediate points جهات میانی
intermediate hurdle مانع متوسط
intermediate hurdler دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdles مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate anneal التهاب میانی
intermediate booster station ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate roll stand مقام نورد میانی
intermediate frequency amplifier تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency transformer مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency amplification تقویت فرکانس میانی
intermediate power transistor ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency breakdown شکست فرکانس میانی
intermediate frequency section مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
intermediate distribution frame مقسم میانی
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
reactive intermediate species گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate frequency band filter صافی باند فرکانس میانی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
intermediate high voltage line خط فشار متوسط
intermediate range ballistic missile موشک بالستیک میان برد
not circuit مدار نقض
not circuit مدار نفی
or circuit مدار OR
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit حوزه قضائی
circuit مدار جریان
circuit اتصال الکتریکی
circuit مسیر گردش
circuit دایره
circuit اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit طرح گرافیکی یک مدار
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuit دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit دوره
circuit گردش
circuit جریان حوزه
circuit مدار
circuit اتحادیه کنفرانس
circuit احاطه کردن
circuit پیست اسبدوانی
circuit پیست اتومبیلرانی
circuit جریان الکتریکی
circuit مسیر
three phase circuit مدار سه فاز
tap circuit مدار وسط
electrical circuit مدار برقی
telephone circuit مدار تلفن
telephone circuit خط تلفن
three phase circuit سه فاز
track circuit مدار خط
tank circuit مدار مخزنی
t equivalent circuit مدار معادل " T "
synchronous circuit مدار همگام
switching circuit مدار گزینشی
switching circuit مدار راه گزین
sweep circuit مدار رلاکساسیون
superposed circuit مدار متداخل
storage circuit مدار ذخیره
star circuit مدار ستارهای
trigger circuit مدار رها ساز
trunk circuit شاه مدار
primary circuit مدار ورودی
electrical circuit مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
ventilating circuit چرخهتهویه
drainage circuit چرخهفاضلاب
circuit vent مدارشکن
working circuit مدار جریان کار
welding circuit مدار جوشکاری
voltaic circuit مدار ولتایی
two wire circuit مدار دوسیمه
two wire circuit مدار دو سیمه
two phase circuit مدار دو فازه
two state circuit مدار دو حالتی
tuned circuit مدار میزان شده
trunk circuit معبر مشترک
phantom circuit مدار دو خطه تلفنی
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
parallel circuit مدار موازی
parallel circuit مدار شنتی
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
oscillating circuit مدار نوسان
series circuit مدار سری
open circuit اتصال باز
open circuit مدار باز
short circuit اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
short circuit کوته مداری
non inductive circuit مدار ناخودالقا
neural circuit مدار عصبی
network circuit اتصال شبکه
network circuit مدار شبکه
phantom circuit مدار چهار سیمی
phantom circuit مدار فانتوم
plate circuit مدار صفحه اند
return circuit مدار برگشتی
resonance circuit مدار همنوایی
relaxation circuit مدار رلاکسیون
reflex circuit قوس بازتاب
sequential circuit مدار ترتیبی
quadruplex circuit تلگراف تمام جهتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com