Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
intermediate frequency section |
مقطع فرکانس میانی |
|
|
Other Matches |
|
intermediate frequency |
فرکانس میانی |
intermediate frequency |
فرکانس میانه |
intermediate frequency sensitivity |
حساسیت فرکانس میانی |
intermediate frequency amplifier |
فزونساز بسامد واسطه |
intermediate frequency amplifier |
تقویت کننده فرکانس میانی |
intermediate frequency transformer |
مبدل بسامد واسطه |
intermediate frequency stage |
طبقه ی فرکانس میانی |
intermediate frequency amplification |
تقویت فرکانس میانی |
intermediate frequency breakdown |
شکست فرکانس میانی |
intermediate frequency transformer |
مبدل فرکانس میانی |
intermediate frequency tank circuit |
مدار تانک |
intermediate frequency band filter |
صافی باند فرکانس میانی |
intermediate frequency tank circuit |
فرکانس میانی |
intermediate |
طبقه میانی |
intermediate |
پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند |
intermediate |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد |
intermediate |
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند |
intermediate |
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین |
intermediate |
میانجی |
intermediate |
عضو میانی |
intermediate |
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند |
intermediate |
درمیان اینده مداخله کننده |
intermediate |
در میان واقع شونده |
intermediate |
واسطه |
intermediate |
متوسط |
intermediate |
میانین |
intermediate |
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند |
intermediate |
میانه |
intermediate |
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است |
intermediate hurdler |
دونده دو 004 متر با مانع |
intermediate grid |
شبکه کمکی |
intermediate hurdle |
مانع متوسط |
intermediate grid |
شبکه واسطه |
intermediate goods |
کالاهای واسطهای |
intermediate stock |
موجودی کالاهای درحال ساخت |
intermediate fuse |
فیوز میانی |
intermediate contrast |
تغایر متوسط |
intermediate hurdles |
مسابقه دو 004 متر با مانع |
intermediate terminal |
ترمینال میانی |
intermediate transmitter |
فرستنده میانی |
intermediate transmitter |
فرستنده واسطه |
intermediate reaction |
واکنش واسطه |
intermediate world |
عالم برزخ |
intermediate zone |
ناحیه ی میانی |
intermediate lampholder |
سر پیچ متوسط |
intermediate image |
تصویر میانی |
intermediate transformer |
مبدل یا ترانسفورماتور میانی |
intermediate temperature |
درجه حرارت میانی |
intermediate phase |
فاز میانی |
intermediate sight |
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری |
intermediate points |
جهات میانی |
intermediate scale |
نقشه مقیاس متوسط |
intermediate pressure |
فشار متوسط |
intermediate product |
محصول نیم ساخته |
intermediate product |
محصول واسطه |
intermediate product |
فراورده واسطه |
intermediate range |
سلاح برد متوسط |
intermediate oscillation |
نوسان میانی |
intermediate office |
مرکز میانی |
intermediate objective |
هدف واسطه |
intermediate plate |
صفحه میانی |
intermediate temperature |
درجه حرارت متوسط |
intermediate switch |
کلید صلیبی |
intermediate structure |
ساختمان داخلی |
intermediate storage |
انباره واسط |
intermediate stock |
کالاهای نیمه تمام |
intermediate layer |
لایه میانی |
intermediate layer |
قشر واسطه |
intermediate link |
حلقه میانی |
intermediate range |
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط |
intermediate contact |
کنتاکت میانی |
intermediate repeater |
تقویت کننده میانی |
intermediate complex |
کمپلکس واسطه |
intermediate compound |
ترکیب واسطه |
intermediate amplifier |
تقویت کننده میانی |
intermediate contact |
کنتاکت واسطه |
intermediate contingency |
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد |
intermediate contour |
میزان منحنی واسطه |
intermediate approach |
مسیر تقرب فرعی |
intermediate coupling |
پیوست واسطه |
intermediate goods |
کالاهای واسطه |
intermediate field |
میدان میانی |
intermediate exchange |
واسطه |
intermediate exchange |
مرکز |
intermediate band |
باند میانی |
intermediate area |
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر |
intermediate field |
میدان واسطه |
intermediate anneal |
التهاب میانی |
intermediate roll stand |
مقام نورد میانی |
intermediate power transistor |
ترانزیستور با قدرت متوسط |
intermediate aperiodic circuit |
مدار میانی اپریودیک |
reactive intermediate species |
گونههای واسطهای واکنش پذیر |
intermediate booster station |
ایستگاهواسطهایپرفشاربرق |
intermediate distribution frame |
مقسم میانی |
insulated intermediate layer |
لایه میانی عایق |
intermediate type submarine cable |
کابل ساحلی |
intermediate high voltage line |
خط فشار متوسط |
intermediate range ballistic missile |
موشک بالستیک میان برد |
section |
گروه دایره |
t section |
پروفیل " T " |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
section |
بره |
section |
برشگاه |
section |
مقطع |
section |
برش |
section |
بخش قسمت |
section |
قطعه |
section |
دسته |
section |
نیمرخ |
section |
قسمت |
section |
قبضه توپ |
section |
رسدتوپخانه |
section |
رسددریایی یا هوایی |
section |
شعبه |
t section |
عضو " T " |
section |
رسد |
section out |
شکستن موج بطور ناهموار |
section |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
z section |
پروفیل "زد" |
section |
جوخه |
section |
بخش |
project section |
بخش تهیه طرحها |
working section |
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد |
properties of section |
خواص مقاطع تیرها |
weaving section |
منطقه تقاطع |
radial section |
برش شعاعی |
butt section |
قسمتهدف |
transition section |
مقطع تبدیل |
regular section |
پروفیل نرمال |
wing section |
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال |
weaving section |
منطقه همبری |
trough section |
مقطع ناودانی |
trenched section |
فرم صندوقهای تو گود |
section leader |
فرمانده رسد یا جوخه |
section hand |
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن |
section gang |
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن |
section crew |
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن |
section chief |
فرمانده رسد فرمانده قبضه |
section chief |
رئیس قبضه |
section charge |
خرج جزء جزء |
section charge |
خرج چند قسمتی |
rolled section |
مقاطع نوردشده |
root section |
مقطع ریشه |
personnel section |
قسمت پرسنلی |
phantom section |
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود |
program section |
بخش برنامه ها |
rectangular section |
مقطع مستطیلی |
range section |
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار |
program section |
بخش تهیه برنامه ها |
section of dike |
نیمرخ راه |
personnel section |
کارگزینی |
overflow section |
قسمت سر ریز سد |
trenched section |
زیرگاه صندوقهای |
transverse section |
برش متقاطع |
transverse section |
مقطع عرضی |
transversal section |
برش عرضی |
longitudinal section |
برش طولی |
longitudinal section |
نیمرخ طولی |
standard section |
پروفیل استاندارد |
oblique section |
مقطع اریب |
section of valley |
نیمرخ عرضی دره |
structural section |
مقطع سازهای |
oblique section |
مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد |
oblique section |
برش اریب |
staff section |
قطعات سمبه |
staff section |
قسمت ستادی دسته سمبه |
staff section |
بخش ستادی |
oblique section |
مقطع مایل |
project section |
بخش تهیه پروژه ها |
horizontal section |
برش افقی |
axial section |
برش محوری |
half section |
نیم برش |
base section |
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
beaded section |
شیار برجسته روی گچ وچوب |
section of a raspberry |
قسمتهایمختلفتمشک |
gun section |
رسدتوپ |
section of a log |
قسمتهایمختلفکندهدرخت |
gun section |
یک قبضه توپ با نفرات |
box section |
مقطع قوسی سکل |
golden section |
برش زرین |
built up section |
مقاطع مرکب |
section of a hazelnut |
قسمتهایمختلففندوق |
gauging section |
برش اندازه گیری |
gauging section |
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود |
auxiliary section |
برش کومکی |
half section |
نیم مقطع |
section of a strawberry |
قسمتهایمختلفتوتفرنگی |
cross-section |
سطح متقاطع |
longitudinal section |
برش طولی |
build up section |
مقاطع مرکب |
accessory of section |
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود |
ground section |
بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.] |
advance section |
قسمت مقدم در منطقه مواصلات |
advance section |
قسمت جلویی |
air section |
رسد هوایی |
aircraft section |
قسمت هواپیمایی |
aircraft section |
رسدهواپیمایی |
in the non-smoking section |
در قسمت غیر سیگاری ها |
black section |
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست |