Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
intermediate storage |
انباره واسط |
|
|
Other Matches |
|
intermediate |
میانه |
intermediate |
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است |
intermediate |
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین |
intermediate |
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند |
intermediate |
پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند |
intermediate |
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند |
intermediate |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد |
intermediate |
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند |
intermediate |
طبقه میانی |
intermediate |
عضو میانی |
intermediate |
متوسط |
intermediate |
درمیان اینده مداخله کننده |
intermediate |
در میان واقع شونده |
intermediate |
واسطه |
intermediate |
میانجی |
intermediate |
میانین |
intermediate grid |
شبکه کمکی |
intermediate goods |
کالاهای واسطه |
intermediate goods |
کالاهای واسطهای |
intermediate fuse |
فیوز میانی |
intermediate contingency |
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد |
intermediate frequency |
فرکانس میانی |
intermediate grid |
شبکه واسطه |
intermediate hurdle |
مانع متوسط |
intermediate hurdler |
دونده دو 004 متر با مانع |
intermediate hurdles |
مسابقه دو 004 متر با مانع |
intermediate image |
تصویر میانی |
intermediate lampholder |
سر پیچ متوسط |
intermediate layer |
لایه میانی |
intermediate layer |
قشر واسطه |
intermediate link |
حلقه میانی |
intermediate frequency |
فرکانس میانه |
intermediate field |
میدان واسطه |
intermediate field |
میدان میانی |
intermediate amplifier |
تقویت کننده میانی |
intermediate repeater |
تقویت کننده میانی |
intermediate anneal |
التهاب میانی |
intermediate approach |
مسیر تقرب فرعی |
intermediate area |
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر |
intermediate complex |
کمپلکس واسطه |
intermediate compound |
ترکیب واسطه |
intermediate contact |
کنتاکت میانی |
intermediate contact |
کنتاکت واسطه |
intermediate contour |
میزان منحنی واسطه |
intermediate contrast |
تغایر متوسط |
intermediate coupling |
پیوست واسطه |
intermediate exchange |
مرکز |
intermediate exchange |
واسطه |
intermediate band |
باند میانی |
intermediate product |
فراورده واسطه |
intermediate stock |
کالاهای نیمه تمام |
intermediate transmitter |
فرستنده میانی |
intermediate stock |
موجودی کالاهای درحال ساخت |
intermediate transmitter |
فرستنده واسطه |
intermediate transformer |
مبدل یا ترانسفورماتور میانی |
intermediate terminal |
ترمینال میانی |
intermediate temperature |
درجه حرارت میانی |
intermediate temperature |
درجه حرارت متوسط |
intermediate switch |
کلید صلیبی |
intermediate reaction |
واکنش واسطه |
intermediate structure |
ساختمان داخلی |
intermediate scale |
نقشه مقیاس متوسط |
intermediate sight |
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری |
intermediate world |
عالم برزخ |
intermediate range |
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط |
intermediate plate |
صفحه میانی |
intermediate points |
جهات میانی |
intermediate oscillation |
نوسان میانی |
intermediate office |
مرکز میانی |
intermediate pressure |
فشار متوسط |
intermediate objective |
هدف واسطه |
intermediate product |
محصول نیم ساخته |
intermediate product |
محصول واسطه |
intermediate zone |
ناحیه ی میانی |
intermediate range |
سلاح برد متوسط |
intermediate phase |
فاز میانی |
intermediate distribution frame |
مقسم میانی |
intermediate frequency amplifier |
فزونساز بسامد واسطه |
intermediate booster station |
ایستگاهواسطهایپرفشاربرق |
reactive intermediate species |
گونههای واسطهای واکنش پذیر |
insulated intermediate layer |
لایه میانی عایق |
intermediate aperiodic circuit |
مدار میانی اپریودیک |
intermediate frequency sensitivity |
حساسیت فرکانس میانی |
intermediate frequency transformer |
مبدل فرکانس میانی |
intermediate roll stand |
مقام نورد میانی |
intermediate frequency section |
مقطع فرکانس میانی |
intermediate frequency breakdown |
شکست فرکانس میانی |
intermediate frequency transformer |
مبدل بسامد واسطه |
intermediate frequency amplifier |
تقویت کننده فرکانس میانی |
intermediate frequency stage |
طبقه ی فرکانس میانی |
intermediate frequency amplification |
تقویت فرکانس میانی |
intermediate power transistor |
ترانزیستور با قدرت متوسط |
intermediate high voltage line |
خط فشار متوسط |
intermediate frequency tank circuit |
فرکانس میانی |
intermediate frequency tank circuit |
مدار تانک |
intermediate range ballistic missile |
موشک بالستیک میان برد |
intermediate frequency band filter |
صافی باند فرکانس میانی |
intermediate type submarine cable |
کابل ساحلی |
storage |
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم |
storage |
ذخیره سازی انبار کالا |
storage |
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات |
storage |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
storage |
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است |
storage |
مشابه 9641 |
storage |
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود |
storage |
هر رسانه ذخیره سازی داده |
storage |
نگهداری |
storage |
ذخیره کردن ذخیره |
storage |
مخزن |
storage |
انبار کردن |
storage |
انبار |
storage |
اندوزش |
storage |
ذخیره کردن |
storage |
خزانه |
storage |
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست |
storage |
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود |
storage |
فضای لازم برای ذخیره سازی داده |
storage |
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,..... |
storage |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
storage |
ذخیره سازی |
storage |
می نیست |
storage |
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند |
storage |
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند |
storage |
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است |
storage |
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند |
storage |
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند |
storage |
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند |
storage |
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی |
storage |
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی |
storage |
دیسک برای ذخیره داده |
storage |
انباره |
storage |
انبارش |
storage allocation |
تخصیص انباره |
storage dump |
روبرداری حافظه |
protected storage |
انباره محافظت شده |
storage bunker |
انبار |
storage buffer |
میانگیر انباره |
read only storage |
انباره فقط خواندنی |
real storage |
حافظه حقیقی |
real storage |
انباره واقعی |
regenerative storage |
انباره باززا |
parallel storage |
انبارش موازی |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
seasonal storage |
مخزن فصلی |
pushup storage |
انباره بالا فشردنی |
protected storage |
انباره محفوظ |
permanent storage |
انبارش دائمی |
permanent storage |
حافظه دائمی |
primary storage |
انباره اولیه |
primary storage |
حافظه اولیه |
program storage |
انباره برنامه |
protected storage |
حافظه محافظت شده |
secondary storage |
انباره ثانویه |
secondary storage |
حافظه ثانویه |
storage area |
ناحیه انبارش |
storage array |
ارایه انباره |
storage battery |
باتری انبارهای |
storage battery |
انباره |
storage battery |
اکولاموتور |
storage battery |
باتری بارشدنی |
storage block |
بلوک ذخیره |
storage allocation |
تخصیص حافظه |
secondary storage |
انباره ثانوی |
semiconductor storage |
حافظه نیمه هادی |
sequential storage |
انباره ترکیبی |
serial storage |
انباره نوبتی |
serial storage |
انباره سری |
static storage |
انباره ایستا |
permanent storage |
انباره دائمی |
volatile storage |
انباره فرار |
virtual storage |
حافظه مجازی |
virtual storage |
انباره مجازی |
vault storage |
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه |
useable storage |
ذخیره مفید |
temporary storage |
انباره موقتی |
temporary storage |
حافظه موقت |
temporary storage |
می نیست |
temporary storage |
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود |
temporary storage |
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU |
temporary storage |
انباره موقت |
terabit storage |
بیلیون بیت حافظه |
tape storage |
انباره نواری |
switch storage |
انباره گزینهای |
storage unit |
واحد انباره |
storage unit |
واحد ذخیره |
storage tank |
انبار |
volatile storage |
حافظه فرار |
weekly storage |
مخزن هفتگی |
wet storage |
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی |
addressable storage |
حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر] |
addressable storage |
حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر] |
storage tray |
سینیذخیره |
storage space |
فضایذخیره |
storage door |
دروسایلذخیرهای |
storage compartment |
قسمتذخیره |
scenery storage |
چشماندازانبار |
cold storage |
سردخانه |
working storage |
انباره کاری |
working storage |
حافظه کاری |