English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
internal cycle time زمان چرخه داخلی
Other Matches
cycle time زمان تناوب
cycle time مدت چرخه
cycle time مدت چرخه زمان چرخه
cycle time زمان دوره
cycle time زمان تناوب عمل
cycle time زمان رفت و برگشت
cycle time مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time زمان
cycle time زمان سیکل
internal lead time زمان انجام سفارشهای داخلی
arresting system cycle time زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
cycle عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle زمانه
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تناوب پریود سیکل
cycle تاکت
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle چرخ چرخه
cycle per second هرتس
cycle دوران
cycle دور
cycle سواردوچرخه شدن
cycle دوره گردش
cycle چرخه زدن
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle per second سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle سیکل
cycle دوره
cycle سیکل مدار
cycle دوره عملیات یابازی
cycle چرخه
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
four cycle چهار چرخه
R/W cycle CYCLE WRITE/READ
cycle : دور
cycle گردش
cycle حلقه
four cycle دارای چهاردور یا دوره
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
internal باطنی ناشی ازدرون
internal باطن
internal درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal عملیات ریاضی ALU
internal زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal و نه یک برنامه جداگانه
internal داخلی
internal درونی
internal ناشی ازدرون
internal باطنی
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle معادل cycle trade
cycle of the room گردش ماه
carbon cycle سیکل کربن
thermodynamics cycle سیکل ترمودینامیک
cardiac cycle چرخه قلبی
carnot cycle سیکل کارنو
business cycle دور فعالیت بازرگانی
business cycle دور کسب وکار
carnot cycle چرخه کارنو
reset cycle چرخه باز نشانی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
activity cycle چرخه فعالیت
budget cycle گردش بودجه
budget cycle مراحل بودجه
business cycle دور تجاری
business cycle دور اقتصادی
business cycle دور بازرگانی
search cycle چرخه جستجو
intelligence cycle مدار اطلاعاتی
minor cycle چرخه خرد
cycle car اتوموبیل دوچرخهای
cycle milling دستگاه فرز پاندولی
life-cycle چرخه زندگی
cycle of everts دورحوادث
minor cycle خرد چرخه
cycle of operation دوره عمل سلاح
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
menstrual cycle عادت ماهانه
menstrual cycle چرخه قاعدگی
gramdfather cycle چرخه پدر بزرگ
memory cycle چرخه حافظه
instruction cycle چرخه دستورالعمل
continous cycle گردش دائمی
continous cycle دوره بی وقفه
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
cycle of operation جریان عمل جنگ افزار
engine cycle سیکل کاری موتور
kitchin cycle دور کیچین
flow cycle سیکل جریان کار
turnaround cycle مدت رفت و برگشت
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle چرخه بزرگ
major cycle بزرگ چرخه
magnetic cycle فرایندمدار مغناطیسی
kilomega cycle یک بیلیون سیکل در ثانیه
juglar cycle دور ژوگلار
number of cycle تعداد تناوبها
four stroke cycle سیکل چهار زمانه
four stroke cycle دوره چهار زمانه
duty cycle چرخه کار
duty cycle ضریب کار
duty cycle دوره کار
four cycle engine موتور چهارزمانه
vapor cycle سرد زائی مدار بسته
magnetic cycle منحنی هیسترزیس
life cycle مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
trade cycle دور تجاری
fetch cycle چرخه واکشی
machine cycle چرخه ماشین
execution cycle چرخه اجرا
execute cycle چرخه اجرا
estrous cycle دوره فحلی
trade cycle دوره فعالیت تجاری
training cycle سیکل اموزشی
life cycle دوره زندگی
life cycle دوره عمر
life cycle دوره عمر یک محصول
life cycle چرخه دوام
flow cycle مدار ترتیب کار
magnetic cycle دوره مغناطیسی
training cycle مرحله اموزش
game cycle دوره بازی
kondratieft cycle دور کندراتیف
cycle stock موجودی فعال
staticizing cycle سیکل ایستاسازی
rankin cycle سیکل رانکین
cycle track راه دوچرخه رو
stirling cycle سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle چرخه انباره
storage cycle سیکل انباره
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
tempering cycle دوره بازپخت
cycle stealing حلقه ربایی
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing مدت چرخه
cycle stealing چرخه دزدی
cycle spanner اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle of water گردش اب در طبیعت
cycle of the room دورقمر
idling cycle سیکل بی باری
exercise cycle دوچرخهثابت
hysteresis cycle حلقه پسماند
water cycle چرخه اب
hydrologic cycle چرخه اب
hydraulic cycle گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle مدار هیدرولوژی
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
design cycle چرخه طراحی
procurement cycle دوره خرید
number of cycle تعداد دوره ها
cycle lock قفلدوچرخه
planning cycle دوره برنامه ریزی
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
occupancy cycle دوره سکونت
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
display cycle چرخه نمایش
internal consistency سازگاری داخلی
internal conductance اندوکتانس داخلی
internal commerce تجارت داخلی
internal damping میرایی داخلی
internal defense دفاع داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal current جریان داخلی
internal conductance اندوکتیویته ی داخلی
internal consistency هماهنگی درونی
internal connection اتصال داخلی
internal consumption مصرف داخلی
internal conversion تبدیل درونی
internal conversion تبدیل باطنی
internal boundary مرزداخلی
internal conductor سیم هادی
internal conductor سیم داخلی
internal armature ارمیچر داخلی
internal command فرمان درونی
internal combustion درونسوز
internal bus مسیر داخلی
internal brake ترمز داخلی
internal boffles تیغههای داخلی
internal shield زره درونی زره داخلی
internal battery مقاومت داخلی باطری
internal attack تک داخلی یا تک از داخل
internal transmittance ضریب انتقال
internal angle زاویه ی داخلی
internal capacitance فرفیت الکترودها
internal capacitance فرفیت سیم پیچی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com