Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
international business machine	IB
international business machine	corporation
Other Matches
international	مربوط به کشورهای مختلف
international	بازیگر بین المللی
international	ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international	بین الملل انترناسیونال
international	بین المللی
international	وابسته به روابط بین المللی
international match	مسابقه بین المللی [ورزش]
international equilibrium	تعادل بین المللی
commodore international, ltd.	شرکت بین المللی کمودور
international etiquette	نزاکت بین المللی
international finance	مالیه بین الملل
international exchange	مرکز تلفن بین المللی
international federation	processing forinformation
international coulomb	کولن جهانی
international council	education in forcomputers
international federation	فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international custom	عرف بین المللی
international practice	عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international practice	طریقه معمول به بین المللی
international reserves	ذخائر بین المللی
international reserves	اندوختههای بین المللی
short international	مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
international practice	رویه بین المللی
international court	دادگاه بین المللی
international dualism	دوگانگی بین المللی
international economics	اقتصاد بین الملل
international council	شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
International politics.	سیاست بین الملل
international investment	سرمایه گذاری بین المللی
international loans	استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international liquidity	نقدینگی بین المللی
borland international	یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
international line	خط خارجی
by international standards	در معیارهای بین المللی
international line	خط بین المللی
international call	سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
system international	سیستم بین المللی
international call	مکالمه بین المللی
socialist international	بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
International Modern	[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
international acts	مستندات بین المللی
international acts	اسناد بین المللی
international classification of	Diseases
international classification of	طبقه بندی بین المللی بیماریها
international relations	رابطهسیاسیبینکشورها
international treaties	عهود بین المللی
international trade	تجارت بین المللی
international trade	تجارت بین الملل
international comity	نزاکت بین المللی
international master	استاد بین المللی شطرنج
international meeting	مجمع بین المللی
international migration	مهاجرت بین المللی
international union	اتحادیههای بین المللی
international law	حقوق بین الملل
international units	واحدهای جهانی برق
international union	اتحادیه بین المللی
business	تجارت
business like	منظم
business like	عملی
business <adj.>	بازرگانی
business <adj.>	تجاری
business name	اسم تجارتی
business like	مرتب
None of your business.	[این] به شما مربوط نیست.
business <adj.>	تجارتی
do business	معامله کردن
to go away [off] on business	به سفر تجاری رفتن
To go about ones business.	پی کار خود رفتن
business	که باعث میشود یک تجارت کار باشد
business	حرفه
business	دادوستد کاسبی
business	بنگاه
business	موضوع تجارت
business	کار و کسب
business	کسب و کار
business	داد و ستد تجارتخانه
business	دادوستد
business	کسب و کار بازرگانی
business	موسسه بازرگانی
business	سوداگری
To go about ones business.	دنبال کار خود رفتن
What is it to me?it is none of my business.	به من چه؟
what is your business here	کار شما اینجا چیست
i have come on business	کاری دارم اینجا امدم
he was p in his business	خوب بود کارش رونق گرفته بود
he was p in his business	کارو
that business does not p	به منتظرشدنش می ارزد صبرکردنش ارزش دارد
to do business	کاسبی کردن
to do business	معامله کردن
How is business ? How is everything?	کار وبارها چطوره ؟
Anyway it is none of his business.	تازه اصلابه او مربوط نیست
I mean business. I mean it.	شوخی نمی کنم جدی می گویم
business	شرکت
business	کسب
I cant do business with him .	با او معامله ام نمی شود
mean business <idiom>	جدی بودن
he had no business to	حقی نداشت که
I am here on business.	برای تجارت اینجا آمدم.
to get down to business	کار و بار را شروع کردن [اصطلاح روزمره]
I am here on business.	برای کار اینجا آمدم.
to get down to business	به کار اصلی پرداختن [اصطلاح روزمره]
business	شرکت تجاری
business	مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business	کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business	ماشینی که در شرکت استفاده میشود
business	نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
business	خرید یا فروش
international development association	مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international date line	خط تقسیم نیروهای بین المللی
convention international de merchandies	عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
international bill of the right of man	اعلامیه جهانی حقوق بشر
[as] compared to international standards	در معیارهای بین المللی
international criminal law	حقوق جزای بین الملل
international economic relations	روابط اقتصادی بین المللی
international singles court	زمینبازیانفرادیبینالمللی
international file format	استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
international demonstration effect	اثر نمایشی بین المللی
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international gold standard	پایه طلای بین المللی
international division of labor	تقسیم کار بین المللی
international labour organization	سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international chamber of commerce	اتاق بازرگانی بین المللی
international court of justice	دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
international date line	خط موافقتنامه بین المللی
international law of the sea	حقوق بین الملل دریاها
balance of international payments	تراز پرداختهای بین المللی
international morse code	مورس اروپایی
international standards organization	سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization	سازمان استانداردهای بین المللی
international system of units	سیستم مترک
international system of units	دستگاه بین المللی احاد
international road transport	ترابری بین المللی جاده ای
international date line	خط بین المللی تغییر تاریخ
International System of Units	سامانه متریک
international morse code	مورس جهانی
international balance of payments	تراز پرداختهای بین المللی
bank for international settlements	بانک پرداختهای بین المللی
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
international monetary reserves	ذخائر پولی بین المللی
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
public international law	حقوق بین الملل عمومی
international table calorie	کالری
international organisation for standard	موسسه بین المللی استاندارد
international road haulage	حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
private international law	حقوق بین الملل خصوصی
international standard atmosphere	اتمسفر استاندارد بین المللی
international peace force	نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
international refugee organization	سازمان بین المللی اوارگان
subjects of international law	اشخاص حقوق بین الملل
public international law	حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
international telephone circuit	خط تلفنی بین المللی
International System of Units	دستگاه بین المللی یکاها
law of international institutions	حقوق سازمانهای بین المللی
international switching center	مرکز سوئیچینگ بین المللی
international standards organization	طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
systeme international d'units	دستگاه بین المللی واحدها
monkey business	کچلک بازی
monkey business <idiom>	دوز وکلک ،حقه باز
line of business	شاخه پیشه
monkey business <idiom>	شوخی کردن
line of business	پیشه
man of business	وکیل گماشته
Our business has become tangled up.	کارمان پیچ خورده است
business cycle	دور بازرگانی
he has a rushing business	کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
he prospered in his business	در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
he prospered in his business	کارش بالا گرفت
one who transacts business with another	معامل
hours of business	ساعتهای کاری
show business	نمایشگری
show business	حرفهی هنرپیشگی و نمایش
graphics, business	تجارت
graphics, business	گرافیک
business school	مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
He is well versed in business .	درامور با زرگانی کاملا" وارد است
big business	واحد تجاری بزرگ
I am minding my own business.	کاری بکار کسی ندارم
What work do you do ? what is your business ?	کارتان چیست ؟
He has no business to interfere.	بیخود می کند دخالت می کند
He put me out of business.	مرا از کسب وکاسبی انداخت
small business	تجارتوشرکتکوچککهتعدادکارمندانآنزیادنیست
mind your own business	درفکر کار خودت باش
business cycle	دور اقتصادی
business firms	بنگاههای انتقاعی
business fluctuations	نوسانات بازرگانی
business goods	کالای تولیدی
business graphics	گرافیکهای تجاری
business hours	ساعت اداری
business hours	ساعت کاری
business income	درامد خالص تجارتی
business inventories	موجودی تجاری
business law	حقوق تجارت
business combination	ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
business activity	فعالیت بازرگانی
business man	ادم کاسب
business failure	ناکامی تجاری
business failure	شکست تجاری
business cycle	دور کسب وکار
business cycle	دور فعالیت بازرگانی
business cycle	دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com