English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
Other Matches
court of justice دادگاه
justice of supreme court مستشار دیوان عالی کشور
international court دادگاه بین المللی
international singles court زمینبازیانفرادیبینالمللی
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
justice قسط
to a justice عدل گستردن
To do justice to something. حق مطلبی را ادا کردن
to d. justice عدالت کردن
to a justice عدالت کردن
in the name of justice بنام عدالت
justice داد
justice عدالت
justice انصاف
justice درستی دادگستری
administration of justice اجرای عدالت
to impinge on justice از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
to impinge on justice کار ناحق کردن
poetic justice کامیابی خوبان و شکست بدان
administration of justice احقاق حق
poetic justice سزا
poetic justice جزا
an outrage upon justice بیعدالتی
borough justice عضو خانه اصناف
This photo does not do you justice. خودتان از عکستان بهتر هستید
an outrage upon justice پایمال سازی حق دیگران
the chief justice قاضی القضات
immanent justice عدالت طبیعی
house of justice عدالتخانه
dispense justice دادگستردن
military justice دادسرای نظامی
military justice دادرسی نظامی
military justice قوانین جزایی ارتش
ministry of justice وزارت دادگستری
ministry of justice وزارت عدلیه
plead for justice دادخواهی کردن
plead of justice دادخواستن
preventive justice حقوق تامینی
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
administer justice احقاق حق کردن
Chief Justice قاضی القضات
miscarriage of justice اشتباه قضایی
Chief Justice رئیس دیوان عالی
Chief Justice قاضی اعظم
Chief Justice رئیس دادگاه
Justice of the Peace رئیس دادگاه بخش
Justice of the Peace امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace قاضی صلحیه
Justice of the Peace امین صلح
administer justice اجرای عدالت
miscarriages of justice اشتباه قضایی
lord chief justice رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
To trample on justice . To be unfair. پا روی حق گذاشتن
Injustice is the opposite of justice. ظلم ضد عدل است
To trample upon justice. To be unfair. پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
international وابسته به روابط بین المللی
international مربوط به کشورهای مختلف
international بازیگر بین المللی
international بین الملل انترناسیونال
international ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international بین المللی
international line خط بین المللی
international line خط خارجی
international liquidity نقدینگی بین المللی
international practice عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international reserves ذخائر بین المللی
international practice رویه بین المللی
international reserves اندوختههای بین المللی
international dualism دوگانگی بین المللی
international migration مهاجرت بین المللی
international meeting مجمع بین المللی
international master استاد بین المللی شطرنج
international loans استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international practice طریقه معمول به بین المللی
international equilibrium تعادل بین المللی
international economics اقتصاد بین الملل
international call مکالمه بین المللی
international call سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international council education in forcomputers
international classification of Diseases
international classification of طبقه بندی بین المللی بیماریها
international comity نزاکت بین المللی
international acts مستندات بین المللی
international acts اسناد بین المللی
international etiquette نزاکت بین المللی
international law حقوق بین الملل
international investment سرمایه گذاری بین المللی
international custom عرف بین المللی
international finance مالیه بین الملل
international federation فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international federation processing forinformation
international exchange مرکز تلفن بین المللی
international coulomb کولن جهانی
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
international treaties عهود بین المللی
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
international relations رابطهسیاسیبینکشورها
commodore international, ltd. شرکت بین المللی کمودور
international union اتحادیههای بین المللی
international union اتحادیه بین المللی
international units واحدهای جهانی برق
international trade تجارت بین المللی
international trade تجارت بین الملل
socialist international بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
by international standards در معیارهای بین المللی
International Modern [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
international match مسابقه بین المللی [ورزش]
international council شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
system international سیستم بین المللی
International politics. سیاست بین الملل
subjects of international law اشخاص حقوق بین الملل
international road haulage حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
international file format استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
systeme international d'units دستگاه بین المللی واحدها
international date line خط موافقتنامه بین المللی
[as] compared to international standards در معیارهای بین المللی
international date line خط بین المللی تغییر تاریخ
international demonstration effect اثر نمایشی بین المللی
international road transport ترابری بین المللی جاده ای
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international division of labor تقسیم کار بین المللی
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international economic relations روابط اقتصادی بین المللی
international gold standard پایه طلای بین المللی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international morse code مورس جهانی
international morse code مورس اروپایی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
international refugee organization سازمان بین المللی اوارگان
international telephone circuit خط تلفنی بین المللی
international table calorie کالری
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international balance of payments تراز پرداختهای بین المللی
international standards organization سازمان استانداردهای بین المللی
international switching center مرکز سوئیچینگ بین المللی
international system of units سیستم مترک
international monetary reserves ذخائر پولی بین المللی
public international law حقوق بین الملل عمومی
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
private international law حقوق بین الملل خصوصی
international system of units دستگاه بین المللی احاد
international law of the sea حقوق بین الملل دریاها
International System of Units دستگاه بین المللی یکاها
law of international institutions حقوق سازمانهای بین المللی
international monetary fund صندوق بین المللی پول
International System of Units سامانه متریک
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
international criminal law حقوق جزای بین الملل
convention international de merchandies عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
balance of international payment موازنه پرداختهای بین المللی
balance of international payments تراز پرداختهای بین المللی
bank for international settlements بانک پرداختهای بین المللی
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
international business machine IB
international business machine corporation
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
Bank for International Settlements [BIS] بانک تسویه پرداخت بین المللی
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
leiter international performance test ازمون عملی بین المللی لایتر
international commercial terms (incoterm اینکوترمز
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
major international road signs عمدهترینعلائمجهانیجاده
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
international atomic energy agency اژانس بین المللی انرژی اتمی
To be world famous . To enjoy an international reputation. شهرت جهانی داشتن
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Participation rates are low compared to international standards. میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
By international standards Germany maintains a leading role. در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
court زمین ورزشهای محوطهای
court محکمه
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
court of a محکمه استیناف
out of court محکوم علیه
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
court دربار
court بارگاه
right court زمین سرویس سمت راست
court حیاط
court دادگاه
the court above محکمه بالاتر
court عشق بازی کردن
out of court داد باخته
court دادگاه افهار عشق
court خواستگاری
court of law دادگاه
right service court داورسرویسراست
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
circuit court دادگاه منطقهای
tennis court زمین تنیس
court referee داورزمینبازیسرپوشیده
clerk of the court کاتب
law court دادگاه قضایی
commercial court دادگاههای صنفی
centre court حیاطمیانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com