Total search result: 163 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
interrupt a connection |
قطع شدن یک اتصال |
|
|
Other Matches |
|
interrupt |
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند |
interrupt |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
interrupt |
وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود |
interrupt |
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها |
interrupt |
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت |
interrupt |
حرکت دادن وقفه |
interrupt |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
interrupt |
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند |
interrupt |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
interrupt |
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند |
interrupt |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupt |
وقفه |
interrupt |
توقف |
interrupt |
توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است |
interrupt |
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم |
interrupt |
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد |
interrupt |
انجام عملی پس از تشخیص وقفه |
interrupt |
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود |
interrupt |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
interrupt |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupt |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupt |
ناتوان کردن وقفه |
interrupt |
خط وقفه که فعال شده است |
interrupt |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
interrupt |
گسیختن |
interrupt |
حرف دیگری را قطع کردن |
interrupt |
منقطع کردن |
interrupt |
قطع کردن |
interrupt |
جدا کردن |
system interrupt |
وقفه سیستم |
priority interrupt |
وقفه اولویت |
program interrupt |
وقفه برنامه |
program interrupt |
قطع برنامه |
external interrupt |
وقفه خارجی |
scanned interrupt |
وقفه پویش شده |
To interrupt someone. To butt in. |
تو حرف کسی دویدن |
vectored interrupt |
وقفه برداری |
to interrupt a friendship |
رشته دوستی را با کسی پاره کردن |
to interrupt any one's speech |
در میان سخن کسی امدن |
vectored interrupt |
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند |
to interrupt any one's speech |
صحبت کسیرا قطع کردن |
to interrupt any one's speech |
سخن کسیرا گسیختن |
non maskable interrupt |
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست |
interrupt driven |
وقفه گرا |
interrupt handler |
گرداننده وقفه |
interrupt vector |
بردار وقفه |
to interrupt a view |
جلو منظرهای را گرفتن |
clock interrupt |
وقفه زمان سنجی |
automatic interrupt |
وقفه خودکار |
automatic interrupt |
قطع خودکار |
To interrupt someone . To cut some one short. |
حرف کسی را قطع کردن |
machine check interrupt |
وقفه مقابله ماشین |
daisy chain interrupt |
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند |
machine check interrupt |
وقفه بررسی ماشین |
interrupt serrice routine |
روال سرویس وقفه |
connection |
انشعاب |
connection |
اتصال |
connection |
پیوند |
v connection |
اتصال مثلث |
y connection |
اتصال شلواری |
connection |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است |
connection |
وابستگی |
connection |
بستگی نسبت |
connection |
مقام |
connection |
خویش |
connection |
ارتباط |
connection |
اتصال زمین |
y connection |
اتصال ستاره |
connection |
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد |
connection |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است |
connection |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
connection |
رابطه |
connection |
پیوستگی اتصال |
three phase connection |
اتصال سه فازه |
series connection |
اتصال زنجیری |
series connection |
اتصال سری |
star connection |
اتصال ستارهای |
star connection |
اتصال ستاره |
tandem connection |
اتصال ابشاری |
tandom connection |
اتصال دنبال هم |
tandom connection |
اتصال ابشاری |
telephone connection |
اتصال تلفنی |
taylor connection |
اتصال تیلور |
trunk connection |
اتصال مشترکین از طریق ترانک |
physical connection |
اتصال مادی |
solderless connection |
اتصال بدون لحیم |
to make a connection |
رابطه ای برقرار کردن |
I missed the connection. |
من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم. |
faulty connection |
رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق] |
Is there a connection to Glasgow? |
آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟ |
overhead connection |
اتصالبالایی |
connection to ventilator |
اتصال به هواکش |
two phase connection |
اتصال یا مدار دو فازه |
zigzag connection |
اتصال زیگزاگ |
chimney connection |
دودکشمرتبطکننده |
coach connection |
کلاجمتصل |
connection point |
مرکزاتصال |
earth connection |
اتصالزمینی |
electrical connection |
متصلکنندهالکتریکی |
mains connection |
اتصالاصلی |
to catch the connection |
وسیله نقلیه رابط را گرفتن |
series connection |
اتصال دنبالهای |
connection diagram |
دیاگرام اتصال |
delta connection |
اتصال مثلث |
delta connection |
سیم پیچ مثلث |
cascade connection |
دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود |
delta connection |
اتصال دلتا |
connection factor |
ضریب انشعاب |
electric connection |
اتصال الکتریکی |
exhaust connection |
اتصال خروجی |
hardwired connection |
می بجای ورودی و سوکت |
ground connection |
اتصال زمین |
connection terminal |
پایانه اتصال |
connection survey |
نقشه برداری منطقه ربط |
connection diagram |
دیاگرام مداری |
connection fuse |
ماسوره اتصال دهنده |
connection fuse |
فیوزاتصال |
connection line |
خط اتصال |
connection box |
جعبه اتصال |
connection of the vaginal |
passages anal and افضاء |
connection plug |
دو شاخه |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
connection cable |
کابل اتصال |
haunched connection |
اتصال ماهیچهای |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
outer connection |
اتصال خارجی |
outer connection |
پیوند برونی |
parallel connection |
اتصال موازی |
phonograph connection |
پریز مخصوص پیکاپ |
pipe connection |
اتصال لوله |
plug connection |
کنتاکت پریز |
plug connection |
اتصال دوشاخه |
building connection |
انشعاب ساختمان |
microphone connection |
اتصال میکروفن |
cascade connection |
اتصال ابشاری |
cascade connection |
تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند |
internal connection |
اتصال داخلی |
main connection |
اتصال اصلی |
mesh connection |
اتصال توری |
rear [front] connection |
اتصال [جلوئی] پشتی |
connection of loom pieces |
متصل کردن قطعات دار [قالی] |
fits units with ... connection |
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق] |
post-insulated connection |
پس از پیوند عایق دار شده |
main circuit connection |
اتصال مدار اصلی |
telephone test connection |
اتصال ازمایش تلفن |
three phase bridge connection |
اتصال پل سه فازه |
zig zag connection |
اتصال زیگزاگی |
inlet pipe connection |
اتصال لوله ورودی |
idling current connection |
اتصال جریان بی باری |
series parallel connection |
اتصال سری- موازی |
idle current connection |
اتصال جریان بی باری |
air hose connection |
اتصالشلنگهوا |
series parallel connection |
اتصال زنجیری- موازی |
electrical connection panel |
صفحهاتصالبهبرق |
flexible hose connection |
رابطانعطافپذیرلوله |
video connection panel |
صفحهاتصالبهنمایشگر |
He talked in this connection (vein). |
دراین زمینه صحبت کرد |
double delta connection |
اتصال مثلث دوبل |
open delta connection |
اتصال مثلث باز |
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed |
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟ |
equipotential bonding conductor connection |
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل |
point-to-point connection |
اتصال نقطه به نقطه |