Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 46 (4 milliseconds)
English	Persian
it is centimeters thick	دو سانتیمترکلفتی انست
Other Matches
centimeters	یکصدم متر
thick <idiom>	احمق ،غیر منطقی
thick	با فاصله زیاد از دوسطح
thick	طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick	زیاد
thick	گرفته
thick	تیره ابری
thick	گل الود
thick	انبوه
thick	غلیظ سفت
thick	صخیم
thick	ستبر
thick	کلفت
thick	پرپشت
to lay it on thick	نصب کردن ساختن
to lay it on thick	قراردادن کارگذاشتن
to lay it on thick	گذاردن
through thick and thin	درهمه حالی
thick witted	بی ذوق
to lay it on thick	فرو نشاندن
He is thick-skinned.	آدم پوست کلفتی است
To be in the thick of some thing .	در کش وقوس کاری بودن
lay it on thick <idiom>	زیاده حداز کسی تمجیدکردن
pour it on thick <idiom>	ماهرانه چاپلوسی کردن از
through thick and thin <idiom>	دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
thick warp	نخ تار کلفت
thick weft	نخ پود کلفت
thick witted	خشک مغز
thick witted	کودن
how thick is the board?	کلفتی
how thick is the board?	تخته چقدراست
thick and thin	در هر حال
thick and thin	در دشواری وسهولت
thick and thin	راسخ
thick Ethernet	شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick-skinned	پوست کلفت
thick with trees	پر از درخت
thick skulled	خشک مغز
thick skulled	کودن
thick skinned	بی احساس
thick skinned	پوست کلفت
thick fog	مه غلیظ
thick film circuit	مدار غشایی ضخیم
Thick ( sparse , thin ) hair .	موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick.	گیج است [حواسش پرت است]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com