Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
it is roughly meters long
درازای ان تخمینا
it is roughly meters long
51 متراست
Other Matches
roughly
تقریبا"
roughly
بطور کلی
roughly
<adv.>
حدود
roughly
<adv.>
تقریبا
roughly speaking
تقریبا بدون رعایت دقت
roughly speaking
قطع نظراز جزئیات
meters
وسیله سنجش
meters
کنتور نشاندهنده
it is meters
محیط ان دومتر است
VU meters
مترهایVU
meters
سنج
meters
مقیاس میزان
meters
کنتور مصرف سنج
meters
میزان
meters
مقیاس
meters
سجع وقافیه
meters
متر
meters
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters
اندازه گیر
meters
وزن شعر نظم
meters
کنتور
meters
وسیله اندازه گیری
meters
اندازه
meters
سنجنده
parking meters
پارکومتر
parking meters
مانش سنج
The well is twenty meters deep.
این چاه بیست متر گود است
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
get a long with you
بروپی کارت
for long
خیلی
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
before long
بهمین زودی
at long last
اخرالامر
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
very long
شعاع عمل زیاد
See you again . So long.
به امید دیدار
as long as
بشرطی که
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
as long as
از زمانیکه
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
before long
بزودی
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
so long
خدا حافظ
long course
استخر 05 متر
not long a go
همین تازگی ها
not long a go
چندی پیش
not long a
مدتی نگذشته است
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a
چندوقت پیش
long little
زنده باد
long little
پاینده باد
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
so long
بامیددیدار
so long as
تاوقتی که
how long since is it?
چندوقت است
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
very long
برد خیلی زیاد
so long as
مادامی که بشرطی که
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long
مناسب بودن
long-
:اشتیاق داشتن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
مناسب بودن
long-
توپ بلند به اوت
long-
بلند
long-
طولانی
long-
مدت زیاد
long-
طی مسافت زیاد توپ
for long
مدت زیادی
long
طولانی طویل
long
دراز
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
کشیده
long
طی مسافت زیاد توپ
long
توپ بلند به اوت
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
بلند
long
طولانی
long
:اشتیاق داشتن
long
کشیده
long
مدید
long-
دراز
long-
طولانی طویل
long-
مدید
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
مدت زیاد
long
دیر گذشته ازوقت
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long wind
طاقت زیاد دویدن
long windedness
روده درازی
long windedness
پرگویی
long wind
دراز نفسی
long tongue
پر حرفی
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long tongue
وراجی
long shore
وابسته بدریا کنار
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long ton
تن بزرگ
night long
از سر شب تا بامداد
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
of long continvance
ماندگار
of long continvance
دیرپای
not long ago
چندی پیش
not long ago
اخیرا
long range
با برد زیاد
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
long recoil
عقب نشینی طولانی
long robe
صورت کشیده
long robe
ردای بلند
long shore
کرانهای
long run
بلند مدت
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
long run
دراز مدت
long tom
درخت الواراسترالیایی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long suffering
سختی کش
long suffering
زحمت کش
long suffering
رنجبر
long suffering
رنج کش
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long splice
پیوند بلند
long siht
نظردور رس
long siht
دور بینی
long sightedness
دور اندیشی
long sightedness
دوربینی
long sighted
دوربین
long sighted
دوراندیش
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long sight
نظر دوررس
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long shot
کسیکه درمسابقات
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long term
دراز مدت
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long shunt
شنت دراز
long thrust
سخمه بلند
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long sight
دوربینی
long term
بلند مدت
long term
طویل المدت
long sighted
تیزبین
over the long run
<idiom>
درآخر
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting
طولانیمدت
in the long run
در دراز مدت
long-awaited
زمانانتظار
long vacation
تعطیلاتتابستانی
long gallery
اتاق طویل
long gallery
راهرو طویل
long-house
مسکن اشتراکی
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long residue
پسماندهتولیدشده
long residue
باقیمانده
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
long peroneal
ماهیچهیبلندخارجساقپا
long palmar
ماهیچهیکفدستیبلند
long term
<adj.>
دراز مدت
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com