English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
joint resolution تصمیم مشترک
Other Matches
resolution عزم
resolution حل
resolution تجزیه
resolution تحلیل
resolution تفکیک
resolution توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolution بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution دقت
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolution تفکیک پذیری
resolution وضوح
resolution قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
resolution نتیجه ثبات قدم
resolution قرار رای
resolution قصد
resolution اراده
resolution قدرت تشخیص
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution تصمیم
resolution تفکیک پذیری رفع
resolution تصویب
resolution نیت تصمیم
low resolution وضوح پایین
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
an inflexible resolution عزم راسخ
an inflexible resolution عزم ثابت
azimuth resolution تقسیمات سمتی
pass a resolution با رای گیری تصمیم گرفتن
pass a resolution مقرر داشتن
optical resolution تفکیک نوری
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
high resolution وضوح بالا
mechanical resolution تراکم مکانیکی
low resolution تفکیک پذیری پایین
image resolution تجزیه تصویر
low resolution تفکیک پایین
infrared resolution تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
resolution of forces تجزیه نیروها
resolution power توان تفکیک
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
combat resolution پایین ترین رده رزمی
to pass a resolution مقر رداشتن
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
iron resolution عزم جزم
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
low resolution graphics توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
joint and several تضامنی
v joint اتصال "وی "
joint اتصالی
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint بند
joint مفصل پیوندگاه
joint بند گاه
joint بند بند کردن مساعی مشترک
joint کردن خرد کردن
joint درز
joint هرزملات
joint وصله
joint مشترک الحاقی
joint مشترک
joint مهره اتصال
joint مفصل
joint ستاد مشترک
joint مشترک بین نیروهای مسلح
joint لولا
joint متصل
joint بند بند کردن اتصال دادن بند
joint بهم پیوستن
joint تصلب شرائین
joint مفصل اتصال ضربهای
joint محل اتصال محل ضربه
joint مشاع
joint دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint شریک
joint شرکتی مشاع
joint توام
joint زانویی
joint درزه
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint اتصال
knee joint زانو زانویی
knee joint بندزانو
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
joint zone منطقه مشترک
knuckle joint لولای مفصلی
knuckle joint لولای بند دار
knuckle joint اتصال زانویی
lap joint اتصال لب به لب
lap joint اتصال رویهم
lap joint اتصال نیمانیم
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
lap joint اتصال پوششی
lap joint اتصال نیم ونیم
lap joint لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
knee joint مفصل زانو
joint weld جوشکاری اتصالی
joint shares سهام مشترک
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
joint services خدمات مشترک
joint responsibility مسئوولیت تضامنی
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
joint products محصولات مشترک
joint pin خار اتصال
joint ownership مالکیت اشتراکی
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
joint ownership اشاعه
joint ownership مالکیت مشاع
joint ownership مالکیت مشترک
joint owner مالک مشاع
joint space محل اتصال
joint staff ستاد مشترک
joint washer واشر اتصال
joint venture سرمایه گذاری مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
joint tenants اجاره داران مشترک
joint tenancy شرکت در اجاره داری
joint tenancy اجاره داری مشترک
joint supply عرضه مشترک
joint stock سرمایه مشترک
joint space محل لحیم
joint stock شرکت سهامی
joint stock سهامی
joint owner در جمع مالکین مشاع
with the joint views of با جلب نظر
welded joint اتصال جوش
universal joint قفل کاردان
universal joint مفصل چرخنده
universal joint دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
transverse joint درز از درازا
transverse joint درز عرضی
toggle joint مفصل زانویی
swivel joint مفصل گردان
summit joint درز کلید طاق قوسی
fetlock joint مویپشتپایاسب
flare joint اتصالز-بانه
peripheral joint اتصالجانبی
joint of the foot قوزک پا [استخوان بندی]
ankle joint قوزک پا [استخوان بندی]
joint of the foot قوزک [استخوان بندی]
ankle joint قوزک [استخوان بندی]
drip-joint [اتصال بین دو ورق فلزی]
clip joint <idiom> شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
rail joint اتصالریل
strike joint شکستگی طولی
strapped joint اتصال تسمهای
slip joint اتصال ازاد
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
overlap joint اتصال نیمانیم
oblique joint شکستگی کج
mortise joint اتصال کام
mitre joint اتصال فارسی
miter joint برش فارسی
magnetic joint محل ضربه در میدان مغناطیسی
sealing joint اتصال اب بندی
longitudinal joint درز از درازا
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
rabbet joint اتصال دو راهه
sleeve joint اتصال با بوش
seam joint درز
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
sawn joint درز بریده
sawn joint درز اره شو
riveted joint اتصال پرچ
raking out of a joint درزخراشی
raking out of a joint درز گشایی
raking out of a joint درز اره شده
raking out of a joint تهی کردن درزها
longitudinal joint درز طولی
joint owner شریک ملک
joint and several liability مسئوولیت تضامنی
butt joint ضربه
ground joint اتصال سنبادهای
foundation joint درز پی
jump joint اتصال لب به لب
foundation joint درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
flexible joint اتصال قابل انعطاف
flang joint اتصال سرلوله
flang joint اتصال لبه
fitting joint اتصال مناسب
fish joint محل اتصال دو خط اهن یادوتیر
hinge joint مفصلی که دریک سطح حرکت کند
hinge joint مفصل لولایی
joint and several guarantee ضمانت تضامنی
joint adventure سرمایه گذاری مشترک
joint adventure تجارت مشترک
butt joint اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
joint account حساب بانکی مشترک
joint account حساب مشترک
in joint partnership شراکتا"
in joint partnership به شراکت
hip joint مفصل ران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com