English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
jump spark جرقه جهنده
Search result with all words
jump spark distributor دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
Other Matches
spark جرقه زدن
spark جرقه
spark ژابیژ
spark اخگر
spark بارقه جرقه زدن
inductive spark جرقه القائی
spark plugs شمع
spark plug شمع اتش زنه
spark plug شمع موتور
spark plug بانی شدن
spark plug اغازکردن
igniting spark جرقه احتراق
spark plugs اغازکردن
spark plugs بانی شدن
spark plugs شمع موتور
induction spark جرقه القائی
spark erossion فرسایش الکتریکی
spark timing میزان کردن جرقه
ignition spark جرقه
ignition spark جرقه احتراق
spark plugs شمع اتش زنه
spark plug شمع
spark control نافم جرقه
variable spark جرقه تنظیم پذیر
spark gap دهانه جرقه
wipe spark جرقه لغزشی
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
spark condenser خازن ضد جرقه
spark coil کویل
spark arrester جرقه خاموش کن
spark arrester برق گیر
s.a.e. spark plug شمع موتور اس ا ای
two spark ignition احتراق دو جرقهای
spark sending تلگراف جرقهای
spark setting تنظیم جرقه
spark voltage ولتاژ جرقه
to strike a spark out of جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
spark intensifier جرقه افزا
airplane spark plug شمع موتور هواپیما
automatic spark advance میزان کردن خودکار
auxiliary spark gap دهانه جرقه یدکی
capacity component of spark بخش فرفیتی جرقه
ignition spark gap فاصله جرقه
electro spark process فرایند قوس الکتریکی
inductance component of spark پخش القایی جرقه
spark advance & retard میزان کردن جرقه
magnetic spark plug شمع موتور مغناطیسی
triggered spark gap دهانه جرقه ماشه دار
mica spark plug شمع موتور میکایی
priming spark plug شمع موتور پیش پر شونده
separable spark plug شمع موتور دو تکه
spark quenching condenser خازن جرقه گیر
quenched spark gap دهانه جرقه سرد شده
spark cutting process فرایند برشکاری شعلهای
spark gap modulator تحمیل گر دهانه جرقهای
rotary spark gap دهانه جرقه گردان
metric spark plug شمع متری
tow piece spark plug شمع موتور دو تکه
to jump up at somebody به کسی پریدن [مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump on someone <idiom>
jump at <idiom>
jump all over someone <idiom>
jump off پرش
jump off شروع بحمله
jump جستن
jump off شروع حمله
jump off اغاز حمله
jump off اغاز
jump پرش به هوا با هر دوپا
jump تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump پرش
jump جهش افزایش ناگهانی
jump خیز زاویه پرش لوله توپ
jump پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump ترقی
jump پراندن جهاندن
jump خیز زدن
jump جوردرامدن
jump وفق دادن
jump حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump پریدن
jump جهت
jump جهش
jump جهیدن
to jump at something [colloquial] به چیزی واکنش نشان دادن
triple jump پرش سه گام
two state jump جهش دو حالتی
unconditional jump جهش غیر شرطی
subroutine jump جهش زیرروال
strong jump جهش ابی شدید
step jump پرش و برگشت روی همان پا
stag jump پرش با پاهای باز در هوا
squat jump کلاغ پر
split jump پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
split jump پرش روسی
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
To jump the queue. خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
go jump in a lake <idiom> رفتن وآزار نرساندن به کسی
jump bail <idiom>
jump down someone's throat <idiom>
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin <idiom>
jump the gun <idiom>
jump through a hoop <idiom>
jump to conclusions <idiom>
To jump up . To be startled. از جاپریدن
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
waltz jump پرش والس
water jump مانع ابی
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump leads باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
jump suit روپوش
jump suit لباس خانه و استراحت
jump suits روپوش
jump suits لباس خانه و استراحت
jump ski پرشاسکی
jump jet جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
To jump . To be startled. ازجا پریدن
to line-jump داخل صف زدن
hydraulic jump پرش هیدرولیک
jump instruction هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump kick شوت درحال پرش
jump line سطر پرش
conditional jump جهش شرطی
combat jump پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat jump پرش رزمی
jump joint اتصال لب به لب
broad jump پرش طول
jump pass پاس در حال پرش
jump racing مسابقه پرش از مانع
jump rider سوارکار در پرش
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
hydraulic jump جهش هیدرولیک
hydraulic jump جهش هیدرولیکی
electron jump پرش الکترون
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
johnny jump up گل بنفشه امریکایی
jump altitude ارتفاع پرش
jump altitude ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball جمپبال
jump ball توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump seat صندلی تا شو
jump set پاس پرشی
ski jump پرش با اسکی
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump the gum خطا در اغاز پرش
long jump پرش طول
high jump پرش ارتفاع
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
scissors jump پرش قیچی در اسکیت
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump turn تغییر جهت و پیچ در پرش
jump speed سرعت پرش
jump shooter شوت جفت زن
arabian jump نیم پشتک
jump speed سرعت مناسب برای پرش باچتر
angle of jump زاویه پرش
jump spin چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
angle of jump زاویه پرش لوله توپ
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
hop stop and jump قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
jump into the lion's mouth <idiom> خود را توی دهان افعی انداختن
to queue-jump [British E] داخل صف زدن
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
standing broad jump پرش طول بدون دورخیز
turnaround jump shot پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
jump height curve منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
To jump down someones throat. به کسی توپ وتشر زدن
standing high jump پرش ارتفاع بدون دورخیز
To jump down somebodys throat. ناگهان وسط حرف کسی پریدن
to jump-start someone's car کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com