English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
junior high school دبیرستان مقدماتی
Other Matches
junior school دوره اول دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high school دبیرستان
senior high school مدرسه متوسطه
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
junior موخر
junior اصغر
junior کم
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior کهتر
junior دانشجوی سال سوم
junior مسابقه نوجوانان
junior زودتر تازه تر
junior schools دوره اول دبیرستان
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
junior college اموزشکده
junior college مدرسه فوق دیپلم
junior officer افسر جزء
captain junior grade ناخدا دوم
lieutenant junior grade ناوبان یکم
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Foundation [junior] house officer [British English] انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
the school is out مدرسه تعطیل است
first school پایهدبسبان
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school باموزشگاه رفتن
go to school خواننده میله نوری
to go to school درس خواندن
school مدرسه
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school دسته ماهی
school گروه
school دسته
school جماعت
school مکتب دبستان
school جماعت همفکر
school مکتب علمی یافلسفی
school تدریس درمدرسه
school تحصیل در مدرسه
school دبیرستان
school اموزشگاه
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school تادیب یا تربیت کردن
school رام کردن وعادت دادن
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب نحله
school مکتب
school تربیت اسب
school مرکز اموزش نظامی
school دانشکده
salpetriere school مکتب سالپتریر
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
driving school آموزشگاهرانندگی
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
nursery school کودکستان
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school zone قلمرومدرسه
school truancy مدرسه گریزی
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
school teacher اموزگار
school friend دوستمدرسهای
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures حرکات اسب
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school phobia مدرسه هراسی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school report گزارش اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
technical school مدرسه فنی
technical school اموزشگاه فنی
special school اموزشگاه استثنایی
secondery school مدرسه متوسطه
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school اموزشگاه پست
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
technical school هنرستان دبیرستان فنی
theological school مدرسه علوم دینی
to leave school ترک تحصیل کردن
day school مدرسهی روزانه
zurich school مکتب زوریخ
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
vocational school اموزشگاه حرفهای
vienna school مکتب وین
training school کاراموزگاه
training school اموزشگاه حرفهای
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
pre-school مهدکودک
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
school age سالهای تحصیل
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school age سن مدرسه
grade school مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
school age سن آغاز تحصیل
secondery school دبیرستان
school year سال تحصیلی
infant school کودکستان
monetary school مکتب پولی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school مکتب نانسی
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
normal school دانش سرا
normal school دارالمعلمین
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
orthodox school مکتب کلاسیک
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school اموزشگاه کلیسایی
preliminary school مدرسه ابتدائی
principal of a school مدیر اموزشگاه
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
school shooting تیراندازی در مدرسه
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law دانشکده حقوق
leipzig school مکتب لایپزیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
manchester school مکتب منچستر
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
maternal school کودکستان
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school مکتب ریاضی
school of tecnology مدرسه عالی فنی
raphael school مکتب رفائیل
roman school مکتب رفائیل
primary school دبستان
school mate هم شاگردی
school mate هم مدرسه
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
elementary school دبستان
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
middle school دبیرستان
comprehensive school اموزشگاه جامع
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
school divine اموزگارالهیات
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
school center مرکز اموزش
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
secondary school دبیرستان
reform school دارالتادیب نوجوانان
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
marginal utility school قرار داد
go to the school of hard knocks <idiom> نخوانده ملا شدن
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
school age children کودکان واجب التعلیم
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com