English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
Other Matches
keel تیر اصلی کف قایق
keel ستون فقرات
keel حمال کشتی
keel پاه تخته
keel جوء جوء
to keel over وارونه کردن
to keel over واژگون کردن
to keel over ناگهان افتادن
even keel ناومتعادل
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
keel ستون عرضی مرکزی ناو
keel حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keel کیل ناو
even keel حرکت متعادل ناو
keel تیر ته کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel وارونه شدن
keel کشتی زغال کش عوارض بندری
keel خنک کردن مانع سررفتن دیگ شدن
keel خنک شدن
keel دلسردشدن
keel واژگون شدن افتادن
keel over <idiom>
drop keel تیغه میانی
drop keel centre-plate :syn
keel-arch قوس جناغی
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
keel depth عمق ابخور ناو
keel shaped شبیه ته کشتی
keel shaped جناغی شکل
block مسدودکردن
block بلاک
block توقف رویدادن چیزی
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
on the block <idiom> فروخته شده
block فراکسیون
block بندال
v block گونیای جناقی
self block خودبندی
block out جاسازی
the block مردن بوسیله گردن زنی
block قالب ریختن
block جعبه قرقره
block مانع
block منطقه
block بستن مسدود کردن
block وقفه
block توده قلنبه
block قالب کردن
block مانع شدن از بازداشتن
block قطعه
block کنده مانع ورادع
block بلوک
block پارازیت
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بنداوردن
block انسداد
block سد
block قرقره
block کنده
block توده
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block دفاع در مقابل ابشار
block سدکردن غیرمجاز حریف
block دفاع
block سد کردن خطا
block بلوک سیمانی
block قرقره طناب خور
block قطعه زمین
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block سد قالب
block بلوک ساختن
block سد کردن
block مانع شدن
block یک دستگاه ساختمان
radium block بلوک شعاعی
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
pully block قرقره مرکب
radius block بلوک شعاعی
erratic block بلوک جابجا شونده
swage block قالب سوراخ سوراخ
storage block بلوک ذخیره
swivel block قرقره گردان
engine block قالب یا بدنه موتور
entry block کنده مدخل
stone block قالبسنگ
starting block سکوی شروع
spike over the block ابشار از بالای دفاع
snatch block قرقره پران
snatch block قرقره فلزی چفت دار
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block کنده شفت
hat block قالب کلاه
fuse block قالب فیوز
fuse block بلوک فیوز
fuse block خانه فیوز
fuse block چینی فیوز
form block بلوک فرمکاری
foot block بالشتک ستون
foot block زیر سری ستون
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
input block واحد ورودی
input block بلاک ورودی
plummer block کنده محور
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block شکافتن دفاع
one man block تک دفاع
offensive block دفاع تهاجمی
nested block بلوک تو در تو
nerve block وقفه عصبی
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
starting block تخته استارت
erratic block بلوک نامنظم
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block ساختمانبرجمانند
breeze-block آجرسیمانی
block vote رایفردیبهگروهی
block capitals حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block بستانتقال
tension block کششقرقره
pulley block کلیدسایهروشن
pin block بخشسوزنی
hoisting block گیرهجرثقیل
knock one's block off <idiom> خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block سنگ تاج
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
block-plan نقشه اولیه ساختمان
block-house دژ چوبی
block-cornice قرنیز بلوکی
block-capital سرستون بالشتکی
earth block پلاکزمینی
crown block قرقرهراس
anchorage block بستلنگرگاه
to block out an inage دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage طرح کردن یک فکر
to block a passage مسدود کردن یک راه
to block a hat قالب کردن یک کلاه
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
title block قسمت عنوان نامه
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block دفاع سه نفره
tail block قلاب عقب هواپیما
tail block قرقره طناب دار
two man block دفاع دونفره
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
chock-a-block به هم چپیده
chock-a-block مملو
chock-a-block کیپ
chock-a-block پر
chock-a-block بالا کشیده
chock-a-block کاملا افراشته
chock-a-block خفت
chock-a-block کاملا کشیده
block and tackle قرقره و زنجیر
block and tackle طناب و قرقره
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
engine block بلوک موتور
block size اندازه بلاک
block length درازای بلوک طول بلوک
block length درازای کنده
block house موضع مستحکم
block heel نعلبند پاشنه اسب
block header سر بلوک
block graphics نگاره سازی بلوک
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap شکاف بین کندهای
block diagram نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram بلوک دیاگرام
block diagram نمودار کلی
block length طول کندهای طول بلاک
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship سد کردن دهانه کانال
block protection حفافت بلوک
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation عملیات بلوک
block move جابجایی بلوک
block move انتقال بلوک
block mark نشان کنده
block lining پوشش بلوکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block diagram نمودار بلوکی
block diagram نمایش تصویری سیستمها
block diagram نمودار کندهای
anvil block سندان مخصوص اهنگری
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
affect block وقفه عاطفه
road block مانع روی جاده
road block راه بند
road block سد جاده
stumbling block سبب سقوط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com