English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
Other Matches
status وضع
status وضع اجتماعی یا قانونی
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
status مشابه 9596
status یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
status اهمیت یا موقعیت
status وضعیت
status حالت
status حال پایه
status مقام
status شان
status پایگاه
social status پایگاه اجتماعی
professional status پایگاه حرفهای
personnel status وضع افراد
personnel status وضعیت پرسنلی
nonpay status وضعیت قطع حقوق
social status موقعیت اجتماعی
active status خط مشی فعال توپخانه
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
achieved status پایگاه اکتسابی
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
marital status وضع تاهل
status board تابلو وضعیت
status code رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
nonpay status حالت انتظار خدمتی
nonduty status حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
personal status احوال شخصیه
financial status وضع مالی
control status وضعیت کنترل اتش
control status وضعیت کنترلی
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
high status بلندپایه
inactive status وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
class status پایگاه طبقهای
device status وضعیت دستگاه
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
inactive status خط مشی خاموش
low status دون پایه
maintenance status وضعیت نگهداری
mental status وضع روانی
caretaker status وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
duty status وضعیت خدمتی
status enquiry پرسش نامه وضعیت
status quo وضع موجود
status symbols علامت مقام
status symbols نشانهی شان و اعتبار
status board تابلوی وضعیت
inactive status حالت انتساب
status quo وضع کنونی وضع موجود
status quo وضع فعلی
status quo وضع کنونی حالت طبیعی
status symbols نماد منزلت
status symbol نشانهی شان و اعتبار
status report گزارش وضعیت
status register ثبات وضعیت
status of limitations قانون مرورزمان
status map نقشه وضعیت نما
status symbol نماد منزلت
status symbol علامت مقام
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
status word کلمه وضعیت نما
citizenship [status of a citizen] ملیت [حقوق] [سیاست]
equal status persons افراد همپایه
program status word کلمه وضعیت برنامه
civil status office دفتر سجل و احوال
program status word کلمه وضیت برنامه
channel status word کلمه وضعیت مجرا
two sided disk status اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
It is not much of a reputation (status symbol) for one. اینهم برای آدم شهرت نشد
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
Status . Position and rank. مقام ومنزلت ( جاه ومقام )
to tarnish something [image, status, reputation, ...] چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
She is not mindful of her social position ( status ) . متوجه موقعیت اجتماعی اش نیست
status quo ante bellum حالت پیش از جنگ
indicator فشار سنج
on-off indicator چراغروشنوخاموش
indicator چراغ راهنما
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
indicator نمایشگر شاخص
indicator نمودار
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
indicator شناساگر
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
indicator علامت
c o d indicator عقربه سی او دی
indicator شاخص اندازه
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
indicator نماینده
indicator اندیکاتور
indicator نشان دهنده
indicator عقربه
indicator نشانگر
indicator راهنما
indicator شاخص
indicator مقیاس
indicator علامت خط نشانه
absence indicator غیبت نما
stack indicator پشته نما
absence indicator جانشین
stack indicator نماینده پشته
speed indicator تندی نما
range indicator شاخص مسافت
range indicator طبله مسافت
range indicator مقیاس مسافت
ring indicator نشان دهنده حلقه
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
routing indicator نمایندهء مسیرگزینی
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
achromatic indicator شناساگر اکروماتیک
speed indicator سرعت نما
airspeed indicator سرعت نما
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
oxygen indicator اکسیژنیدک
calls indicator نمایشدهندهزنگتلفن
charge indicator اندازهشارژ
front indicator فشارسنج
front indicator جلو
indicator lights نورهایراهنما
indicator needle عقربهسوزنی
indicator telltale شاخصساعتی
power indicator شاخصروشن
rear indicator شاخصانتهایی
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
switch indicator گزینه نما
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
tuning indicator میزان نما
wheel indicator نشانگر سکان
wind indicator بادنما
setting indicator شاخصتنظیم
self-timer indicator تنظیمگراتوماتیک
neutral indicator شاخصسوخت
priority indicator اولویت نما
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
indicator tube لامپ سیگنال
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
dual indicator نشاندهنده دوتایی
light indicator نور نما
limit indicator نشاندهنده تلرانس
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
magnetic indicator سمت نمای مغناطیسی هواپیما
magnetic indicator سمت یاب مغناطیسی هواپیما
elevation indicator صفحه نمودار درجه
indicator diagram دیاگرام نشاندهنده
indicator light لامپ سیگنال
indicator gate دریچه شاخص
indicator electrode الکترودنشان دهنده
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
ground indicator اشکارساز اتصال با زمین
frequency indicator بسامد نما
complex indicator نشانگر عقده
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
column indicator نشانگر ستونی
climb indicator اوج نما
check indicator مشخص کننده مقابله
error indicator در روی خطا نما
indicator electrode الکترود شاخص
economic indicator علائم اقتصادی
economic indicator شاخص اقتصادی
mode indicator نشانگر حالت
overflow indicator مشخص کننده سرریزی
balance indicator ترازنما
dial indicator دستگاه نشاهدهنده مدرج
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
phase indicator نشاندهنده فاز
check indicator نماینده مقابله
polarity indicator شاخص قطب
position indicator شاخص نماها
priority indicator نماینده اولویت
direction indicator دستگاه جهت نمایی
direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
neon indicator شاخص نئونی
density indicator چگالی سنج
overflow indicator سرریز نما
overflow indicator سرریزنما
earth leakage indicator دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
heat ready indicator چراغتعینگرما
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
current direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت جریان
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
end of file indicator انتهانمای پرونده
turn and bank indicator کنترلکنندهشیبوچرخش
dial indicator micrometer میکرومتر با صفحه مدرج
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
gates opening indicator شاخص باز شدن دریچه ها
air speed indicator صفحه سرعت نما
oxidation reduction indicator شناساگر اکسایش
call fee indicator دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com