Dictiornary-Farsi | kicks from the penalty spot | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
kicks from the penalty spot	شوت از نقطه پنالتی


Other Matches

penalty spot	نقطه پنالتی
kicks	تندی
kicks	فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicks	لگد تفنگ
kicks	ضربه
kicks	ضربه با پا
kicks	ضربه پای شناگر
kicks	گل زدن
kicks	پس زدن
kicks	لگد زدن تفنگ
kicks	لگدزدن
kicks	باپازدن
kicks	لگد
kicks	پس زنی
The rifle kicks ( recoils ) .	لین تفنگ لگه می زند
more kicks than half pence	بیش از نوش
more kicks than half pence	بیش از مهربانی نیش
penalty	جزا
penalty	اخطار
penalty	امتیازمنفی خطای پرش
penalty	پنالتی اخطار
penalty	پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty	از کف دادن نوبت
penalty	تنبیه
penalty	غرامت
penalty	جریمه
penalty	تاوان جریمه
penalty	مجازات
penalty	کیفر
penalty	تاوان وجه التزام
coincident penalty	پنالتی همزمان دو تیم
penalty clause	ماده یا بند جریمه
penalty areas	محوطه پنالتی
penalty area	محوطه پنالتی
penalty clauses	ماده یا بند جریمه
penalty box	محوطهی پنالتی
penalty boxes	محوطهی پنالتی
penalty arc	قوسمحلزدنپنالتی
misconduct penalty	جریمه 01 دقیقه اخراج
death penalty	کیفر اعدام
death penalty	مجازات اعدام
minor penalty	خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
penalty shoot-out	ضرباتپنالتی
delayed penalty	چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
penalty bench	منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
penalty flick	ضربه پنالتی
pecuniary penalty	مجازات مالی
penalty kick	ضربه پنالتی
the penalty of death	کیفر اعدام
penalty goal	پنالتی گل شده
penalty hit	ضربه ازاد
to death penalty	اعدام مجازات
match penalty	خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
major penalty	اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
penalty kicker	بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
to pay the penalty of	بسزای .... رسیدن
penalty killing	وضع تدافعی گرفتن تیم یا فرد
penalty bully	شروع بازی پس ازخطای پنالتی
penalty time keeper	حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
penalty area marking	علامتزمینپنالتی
game misconduct penalty	01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
penalty kick mark	نقطه پنالتی
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
spot	زمان مختصر لحظه
in a spot <idiom>	درمشکل قرار داشتن
on the spot <idiom>	درشرایط سخت ونا امیدکنندهای
up on the spot	فی المجلس مقدا بی درنگ
spot	[لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
spot-on	دقیقا صحیح
spot	تشخیص دادن
spot	لکه موضع
on the spot	نقدا"
on the spot	فی المجلس
on-the-spot	نقدا"
on-the-spot	فی المجلس
spot	بجااوردن
spot	به طور نقد
spot	نقدا"
spot	کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot	کشف کردن دیدن
spot	جا
spot	مشاهده کردن گلوله ها
spot	پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot	در محل
spot	درجا
spot	تنظیم تیر کردن
spot	مسافت یابی کردن
spot	کمان
spot	فوری
spot	لکه لک
spot	لکه دارشدن
spot	خال
spot	مکان
spot	نقطه
spot	باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot	لکه دارکردن
spot	موضع
spot	محل
spot	کشف کردن اماده پرداخت
spot sale	فروش نقد
soft spot for someone/something <idiom>	احساسات تندوتیز داشتن
spot rate	نرخ فروش نقدی
trouble spot	کشوریکهدائمادرحالدرگیریونزاعباشد
He was kI'lled on the spot.	جابجا کشته شد
spot repair	تعمیر در جا
hit the spot <idiom>	نیروی تازه وارد کردن
Johnny-on-the-spot <idiom>
tight spot <idiom>	شرایط سخت
spot kick	ضربه کاشته
spot lamp	لامپ موضعی
spot lamp	لامپ با نورمتمرکز
spot map	کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
spot market	بازار نقدی
spot market	بازار معاملات نقدی
spot net	شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
spot pass	پاس غیرمستقیم
spot pass	پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
spot price	قیمت نقدی
spot price	قیمت برای فروش فوری
spot price	بهای جنس در معامله نقدی
spot price	قیمت تمام شده
spot grading	صافسازی
high spot	جذابترین لذتبخشترین
spot welding	نقطه جوش
spot welding	جوشکاری نقطهای
water spot	واتراسپات
spot welding	جوش نقطهای
water spot	گردباد دریایی
succeeding spot	نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
sweet spot	قسمت مرکزی راکت یا چوب
warm spot	نقطه گرماگیر
warm spot	اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
touch spot	ناحیه بساوشی
spot weld	اتصال نقطه جوش
spot weld	نقطه جوش دادن
spot repair	تعمیر در محل
black spot	جادهباآمارتصادفبالا
spot transaction	معامله نقدی
handicap spot	مهرهتعادلی
centre spot	خالوسط
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
spot sale	فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
spot shot	ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
spot test	ازمایش فوری
spot weld	خال جوش
yellow spot	نقطه زرد
unpainted spot	تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
hot spot	نقطه داغ
air spot	تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air spot	تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
balkline spot	نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
billiard spot	نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
cash spot	نقد فوری
cathode spot	لکه کاتدی
center spot	نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
cold spot	نقطه سرماگیر
dead spot	منطقه ساکت
dead spot	نقطه خنثی
blind spot	نقطه ضعف
advertising spot	فیلم تبلیغاتی
beauty spot	خال زیبایی
beauty spot	خال کوچک
hot spot	نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
spot checks	بازدید در محل
spot checks	سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks	بطور چند در میان ازمودن
spot checks	بررسی موضعی
spot checks	مقابله موضعی
spot check	بازدید در محل
spot check	سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot check	بطور چند در میان ازمودن
spot check	بررسی موضعی
spot check	مقابله موضعی
beauty spot	خال
blind spot	نقطه کور
face off spot	هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
face off spot	نقطه رویارویی
spot cash	پول نقد
light spot	نقطه منور
long spot	موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pain spot	نقطه درد
spot cash	پرداخت نقدی
spot bowler	بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
spot of enforcement	نقطه پنالتی
previous spot	نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
pyramid spot	نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
spot ball	گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
soft spot	ناحیه نشست
light spot	نقطه نور
landing spot	نقطه فرود
spot goods	کالاهای اماده تحویل
spot goods	کالاهای موجود
flying spot	لکه نورتند رو
spot footing	پی مجزا
focal spot	کانون
foot spot	نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
spot elevation	نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
spot elevation	ارتفاع تعیین شده
head spot	نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد