Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English
Persian
kill devil
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
Other Matches
the devil
امان
to go to the devil
بجهنم رفتن
to go to the devil
جهنم شدن
the devil
رای
go devil
اژدر کوچک
go devil
مین یا نارنجک کوچک
go devil
ارابه دستی
go devil
ماشین بذرپاش دستی
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
devil
دیو
devil
ابلیس
devil
روح پلید
devil
نویسنده مزدور
devil
با ماشین خردکردن
devil
تند و تیزکردن غذا
devil
شیطان
to kill somebody
کسی را کشتن
kill off
<idiom>
کشتن
go and they will kill you
برویدتاشمارابکشند اگربرویدشماراخواهندکشت
to kill off
کشتن وازشران اسوده شدن
kill
کشتن
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
cause to be kill
به کشتن دادن
kill
بقتل رساندن
to kill somebody
کسی را قتل کردن
kill
کشتن اهک
kill
ارام کردن
kill
به قتل رساندن
kill
محکم
kill
تلفات منفجر کردن از بین بردن
kill
تلف شدن
kill
ضایع کردن
kill
دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
kill
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
kill
ذبح کردن
to kill somebody
کسی را هلاک کردن
to kill somebody
جان کسی را ستاندن
kill
حذف کردن
kill
پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
devil's advocates
شریک شیطان
snow devil
بهمن
raise a devil
اشوب کردن
raise a devil
شلوغ کردن
devil's advocate
<idiom>
[ارائه استدلال مخالف]
He was working like the devil.
مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
devil's advocate
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate
شریک شیطان
devil-may-care
<idiom>
نگرانی نداشتند
devil's advocates
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
to raise the devil
شلوق کردن
devil's claw
خفت پنجه دیوی
devil worship
شیطان پرستی
devil may care
بی باک
devil may care
بی توجه به مقام
sea devil
ماهی کوسه
devil may care
لاابالی
devil fish
اختپوت
dust devil
تنوره دیو
devil's paternoster
ورد نفرین امیز
devil's claw
خفت پنجهای
devil fish
هشت پا
devil fish
چرتنه
blue devil
افسردگی
dare devil
نترس
devil may care
لاقید
dare devil
بی باک
blue devil
ال
dare devil
بی پروا
blue devil
دیو
winter kill
در سرمای زمستان از بین رفتن
winter kill
زمستان کش
to kill game
شکارزدن
dressed to kill
<idiom>
بهترین لباس را پوشیدن
to be dressed to kill
طوری لباس پوشیدن برای دلبری
kill time
زمان کشندگی
to kill beef
گاو کشتن
kill time
زمان خطر
kill spring
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
kill shot
ضربه محکم
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
kill zone
کشتارگاه
kill zone
منطقه کشتاردشمن
kill factor
ضریب تلفات
probability of kill
احتمال از بین رفتن
probability of kill
احتمال انهدام
kill probability
احتمال کشندگی
kill factor
ضریب کشندگی
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
kill area
منطقه کشندگی
they intended to kill him
میخواستند اورا بکشند
they intended to kill him
قصدکشتن اورا داشتند
speak of the devil and he appears
<idiom>
حلال زاده بودن
give the devil his due
<idiom>
منصف بودن
to kill two birds with one stone
<idiom>
[با یک تیر دونشان زدن]
kill two birds with one stone
<idiom>
[یک تیر ودونشان]
To be between the devil and the deep blue sea.
راه پس وپیش نداشتن
kill the goose that layed the golden egg
<idiom>
از بین بردن چیز با ارزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com