English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
kuder occupational interest survey رغبت سنج شغلی کودر
Other Matches
kuder preference record رجحان سنج کودر
kuder richardson formulas فرمولهای کودر-ریچاردسون
occupational شغلی
occupational حرفهای
occupational مربوط به شغل
occupational hazard سانحه شغلی
occupational hazard صدمه شغلی
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
occupational hazards صدمه شغلی
occupational hazards سانحه شغلی
occupational therapy کاردرمانی
occupational therapy درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
occupational family گروه شغلی
occupational test ازمون شغلی
occupational accident حادثه در حین کار
occupational stability ثبات شغلی
occupational psychology روانشناسی شغلی
occupational mobility تحرک شغلی
occupational interests رغبتهای شغلی
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
occupational aptitude استعداد شغلی
military occupational speciality کد تخصصی نظامی
civilian occupational specialty تخصص غیر ارتشی
civilian occupational specialty کدهای تخصصی غیرنظامی
military occupational speciality تخصص شغلی نظامی
dictionary of occupational titles واژگان عنوانهای شغلی
survey سنجیدن
survey ارزیابی کردن
survey تحقیق کردن
survey بررسی کردن
survey مطالعه کردن
survey تجزیه کردن
survey محک زدن
survey بررسی کردن
survey عیار گرفتن
survey ممیزی
survey بازرسی کردن
survey ارزیابی کردن
survey براورد کردن
survey مساحی
survey خلاصه
survey تحقیق بررسی
survey بررسی کاوش منطقه
survey تحقیق کردن
survey نمونه گیری
survey جمع اوری اطلاعات
survey بردید
survey مطالعه مجمل
survey نقشه برداری زمینی
survey بررسی
survey اب نگاری دریایی
survey نقشه برداری
survey براورد
survey بازدید کردن
survey زمین پیمایی مساحی
survey پیمایش
survey زمینه یابی
survey بازدیدکردن
survey مساحی کردن
survey بازرسی
survey ممیزی کردن
survey بررسی کردن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey پیمودن
field survey نقشه برداری زمینی
snow survey برفسنجی
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
geophysical survey مطالعه خواص فیزیکی زمین
geological survey سازمان زمین شناسی
geologic survey مطالعه زمین شناسی
ground survey نقشه برداری زمینی
counterintelligence survey بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
connection survey نقشه برداری منطقه ربط
Ordnance Survey سازماننقشهبرداریبریتانیا
under ground survey برداشت زیرزمینی
market survey بررسی بازار
location survey بازدید در محل
survey tests ازمونهای زمینه یابی
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
survey research پژوهش زمینه یاب
survey report گزارش بازرسی
survey control کنترل نقشه برداری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
survey land نقشه برداری زمین
survey control سیستم کنترل نقشه برداری
survey control نقطه کنترل نقشه برداری
triangulation survey نقشه برداری به روش مثلث بندی
martitime survey بازرسی دریائی
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
cadastral survey ممیزی زمین
certificate of survey گواهی بازدید
certificate of survey گواهی بازرسی
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
cadastral survey نقشه برداری زمینی
attitude survey زمینه یابی نگرش
chain survey نقشه برداری زنجیری
aerial survey نقشه برداری هوایی
aerial survey نقشه براری هوائی
chemical survey تجسس شیمیایی
board of inspection and survey سازمان بازرسی
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
survey information center مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
guilford zimmerman aptitude survey استعدادسنج گیلفورد-زیمرمن
guilford zimmerman temperament survey خوی سنج گیلفورد- زیمرمن
purdue perceptual motor survey ازمون ادراکی- حرکتی پردو
interest دلبستگی
interest سود مصلحت
interest توجه نظر
interest سودیا بهره
interest تنزیل
interest بهره
interest سود
interest فرع
interest سهیم کردن
the interest of it is gone دیگر خوش مزگی یا تازگی ندارد
interest مصلحت
self interest غرض شخصی
interest علاقمند کردن
interest ذینفع کردن
interest بر سر میل اوردن
self interest نفع شخصی
interest علاقه
interest رغبت
own best interest صلاح
in one's best interest به صلاح خود شخصی
interest علاقه .
interest نفع
the interest of it is gone مزه اش رفت
at % interest با بهره 21 درصد
It is of no interest to me at all. من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
i take no interest in that هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
i do it in your interest به خاطر شما این کار رامیکنم
interest سهم [قسمت]
to have an interest [in] سهم داشتن [شریک بودن] [در]
self-interest نفع شخصی
interest بهره [اقتصاد]
interest اهمیت [مهم ] [جالب]
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
interest on interest ربح مرکب
interest on interest ربح در ربح
interest ربح
it is of interest to me برای من سودمند است
it is of interest to me من در ان علاقه مندم
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
reversionary interest حق انتفاع موجل از مال غیر
interest group علایقگروهی
rate of interest نرخ بهره
You have piqued my interest in ... تو من را به ... علاقه مند کردی.
the iron interest کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
the iron interest کسانی که در اهن کار می کنند
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
interest-free وام بدونبهره
point of interest نقطهبهره
May be I can interest you in this issue . شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
vital interest مصلحت حیاتی
Principal and interest . مایه وسود
to lose interest جلب توجه نکردن
to lose interest بی میل شدن
rat of interest نرخ ربح
compound interest بهره مرکب
economic interest منافع اقتصادی
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
interest blank برگ رغبت سنج
interest for delay بهره دیرکرد
interest inventory پرسشنامه رغبت سنج
interest profit عایدی حاصل از بهره
interest rate نرخ بهره
legal interest بهره قانونی
legal interest ربح قانونی
default interest بهره معوق
declaration of interest اعلام بهره
contractual interest بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
compound interest ربح مرکب
interest groups گروههای ذینفع
simple interest سود ساده
simple interest سود پول بر اساس سال 063 روزه
vested interest منافع مقرره
accrued interest بهره متعلقه
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
bank interest بهره بانکی
conflict of interest تضاد منافع
conflict of interest برخورد منافع
loan interest بهره وام
rat of interest نرخ بهره
public interest منافع عمومی
public interest نفع عمومی
primary interest مسئولیت اصلی
personal interest نفع شخصی
public interest منافع عامه
pure interest بهره خالص
pure interest منافع خالص
moneyed interest پول داران
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com