English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
label holder نگهدارندهعنوان
Other Matches
label برچسب
label برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
label چاپ آدرسهای روی برچسب
label برچسب زدن
label مطلب
label مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
label اتیکت
label متمم سند یانوشته
label تکه باریک
label لقب اصطلاح خاص
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
label اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
label چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
label موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
label prefix پیشوند برچسب
label prefix پیشوند مطلب
label alignment هم ترازی مطلب
label-stop زانویی آبچکان
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
header label برچسب سرامد
file label برچسب فایل
file label برچسب پرونده
external label برچسب خارجی
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
label record مدرک برچسب
programmed label برچسب برنامه ریزی شده
repeating label برچسب یا مطلب مکرر
volume label برچسب حجم
volume label برچسب دیسک
undefined label برچسب تعریف نشده
trailer label برچسب پشت بند
tape label برچسب نوار
statement label برچسب جمله
statement label برچسب حکم
label maker اتیکتساز
adhesive label اتیکت
adhesive label برچسب
data set label برچسب مجموعه داده ها
holder درنده
holder ترمینال سرپیچ
holder گیرنده اشغال کننده
holder دارنده برات
holder گره
holder نگهدارنده
holder نگاه دارنده
holder دارنده
slave holder دار
policy holder دارنده بیمه نامه
bid holder دارنده ضمانتنامه
tool holder ابزار گیر
eyepiece holder نگهدارندهقطعهچشمی
share holder سهامدار
stock holder سهامدار
stock holder صاحب سهم
share holder دارنده سهام صاحب سهام
slave holder زرخرید
stake holder کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
tube holder سر پیچ
tissue holder جادستمال
shaft holder محورنگهدارنده
pen holder جایخودکار
title-holder برندهی مقام قهرمانی
eraser holder پاکننگهدار
cassette holder نگهدارندهفیلم
title-holder قهرمان کنونی
electrode holder انبر جوشکاری
title-holder دارندهی قباله
title-holder صاحب سند مالکیت
office-holder دیوان گر
office-holder صاحب مقام
office-holder کارمند دولت
office-holder صاحب منصب دولت
office-holder دیوان سالار
passport-holder تبعهکشوریبودن
cable holder gypsy : syn
ink holder امه
ink holder دوات
bottle holder پشت
gas holder نگهدارنده گاز
fuse holder نگهدارنده فیوز
fuse holder فیوز
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
flame holder شعله نگهدار
bottle holder یار
bottle holder یاور
brush holder پایه زغال
electrode holder انبر جوش
cable holder دوار زنجیر
copy holder گیره کاغذ
clamp holder گیره بند
cigar holder چوب سیگار
carbon holder پایه کربن
bottle holder نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
policy holder دارنده بیمه
permit holder صاحب جواز
magnet holder نگهدارنده اهنربا
loan holder مرتهن
loan holder دارنده سهام وام
lease holder مستاجر
lease holder اجاره دار
lamp holder سرپیچ لامپ
lamp holder جاچراغی
blank holder ورق نگهدار
kettle holder کتری گیر
board holder پهنه بند
kettle holder کهنه
kettle holder کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
board holder پهن بند
blank holder ورق یا صفحه نگهدار کشویی
world record holder دارنده رکورد جهانی
insured, policy holder بیمه شده
scraper bar holder میلهنگهدارندهرنده
floating tool holder ابزارگیر متحرک
magnetic lid holder کلاهکمغناطیسینگهدارنده
lathe tool holder نگهدارنده تیغه تراش
safe conduct holder مستامن
lamp holder plug سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
bona fide holder دارنده مجاز
calculator/cheque book holder دفترچهنگهدارندهحساب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com