English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
land register ثبت املاک
Other Matches
register ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register نمایش محتوای تمام ثباتها
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
register ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
register ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
register مشابه 8481
register ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
register فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register ثباتی درCPU
register که حاوی آدرس شروع برنامه است
to register نام نویسی کردن [ثبت کردن ]
in register روی هم افتاده
in register مطابق
p register ثبات P
op register ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
register انجام عملی به یک محرک
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register 1-محل مخصوص درCPU
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ثبات کاربردرحافظه اصلی ونه درCPU
register ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
register کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
register اسم نویسی کردن
register ثبت تیر کردن
register منطبق کردن
register نشان دادن
register در دفتر واردکردن
register نگاشتن
register ثبت کردن
register ثبات
register لیست یا فهرست
register پیچ دانگ صدا
register ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register دفتر ثبت
register دفتر ثبت نام
register شمارگر
register نامنویسی
register دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
register مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
register ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register رجیستر
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
register ثبت رکورد
register سجل
data register ثبات داده ها
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
exchange register ثبات معاوضهای
document register ثبات
document register بایگانی
document register ثبت کردن سند
document register ثبت سند
base register ثبات مینا
bounds register ثبات کرانه ها
buffer register ثبات میانگیر
to register [with a body] اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
mask register ثبات نقابی
check register بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
stack register ثبات پشته
control register ثبات کنترل
treble register ثبتصدایزیر
general register ثبات عمومی
general register ثبات کلی
shift register ثبات تغییرمکان
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
relocation register ثبات جابجایی
register of patents دفتر ثبت اختراعات
register of commerce دفتر ثبت تجارتی
register length درازای ثبات
register capacity گنجایش ثبات
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
next instruction register ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
shift register ثبات تغییر مکان
source register ثبات منبع
status register ثبات وضعیت
bass register محلثیتصدایبم
index register ثبات شاخص
input register ثبات ورودی
instruction register ثبات دستورالعمل
voucher register قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
switch register ثبات راه گزین
link register ثبات پیوند
storage register ثبات انباره
memory register ثبات حافظه
base register ثبات پایه
electoral register لیستافراد دارایحقرای
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
register office اداره ثبت احوال
register offices اداره ثبت احوال
accumulator register آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
accumulator register دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
cash register ماشین صندوقداری
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register صندوق پول شمار
accumulator register ثبات انباشتگر
arithmetic register ثبات حسابی
air register تنظیم نوبت پرواز
to register with the police نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن [نقل منزل]
air register تنظیم حرکات هوایی
address register ثبات نشانی
arithmetic register ثبات ریاضی
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
address register ثبات ادرس
memory data register ثبات داده حافظه
memory address register ثبات نشانی حافظه
general purpose register ثبات همه منظوره
statip shift register ثبات تغییر مکان ایستا
delay line register ثبات با خط تاخیری
program state register ثبات حالت برنامه
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
current address register ثبات نشانی جریان
net register tonnage گنجایش خالص
land سطح
land درست به هدف
land فرود
land به خشکی امدن پیاده شدن
land سرزمین دیار
land خاک
land زمین
land خشکی
land رسیدن
land n خطه
land n ملک
land n ملت
land n قوم مردم
land n کشور
land n سرزمین
land n دیار
land n خاک
land n خشکی
land سرزمین
land زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
land فرودامدن
land به زمین نشستن
land به گل نشستن کشتی
land بزمین نشستن
never-never land رویایی
land سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
land ملک
land سرزمین عرصه
never-never land تخیلی
land سطح کوچک صاف
land پشت
land ارض
never-never land غیر واقعی
land n زمین
land vi بزمین رسیدن
land vi فرود امدن
land vi پیاده شدن رسیدن
land vi بخشکی امدن
land vi پائین امدن
low land زمین پست
low land پستی زمین
marsh land زمین شوره زار
margin land حد نهایی بازده زمین
margin land حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
registered land زمین ثبت شده
marsh land زمین ماندابی
no man's land سرزمین بی صاحب
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
to cultivate land زمین را کشت کردن
native land میهن
native land وطن
mother land سرزمین مادری
mother land وطن
plough land مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
mother land میهن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
scrub land زمین بایر
land masses سرزمین بزرگ
land masses اقلیم
land masses قاره
land masses کشخر
land masses خشکسار
fluted land سطحمسطحمته
common land مکانعمومی
dry land خشکی
crash land سقوط کردن هواپیما
land registry دفترنگهداریاطلاعاتمخصوصبهیکمنطقه
Land-Rover وسیلهنقلیهمورداستفادهدرزمینهایزبر
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
To be in the land of the living . درقید حیات بودن
Who owns this land ? این زمین مال کیست ؟
land on one's feet <idiom> با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
to work the land زمین را زراعت کردن
land mass خشکسار
land mass کشخر
land mass قاره
survey land نقشه برداری زمین
switzer land سویس
table land زمین هموار
tenementary land زمین اجاری
the lie of the land وضع یا کیفیت طبیعی زمین وضع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com