English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
lane marker راهنمای معبر داخل میدان مین
Other Matches
marker نشانگر
marker علامت نشان
marker نشانه
marker کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker حساب نگهدار
marker داور
marker نشان گذار
marker علامت نشانه
marker مشخص کننده
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker ثبت کننده امتی_از
marker علامته_ای روی زمین
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker pen علامت گذار
position marker نشانگرموقعیت
gap marker علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
skirt marker نشانگذاردامن
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
dye marker فشفشه
calibration marker فاصله یاب راداری
dye marker فشفشه نشان کننده
book marker چوب الف
marker circle دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
marker post لبه نما
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
saltpetre marker شوره پز
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range marker فاصله یاب راداری
play marker طراح حمله
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
marker variable متغیر ممیز
marker ship ناو نماینده یاجلودار ستون
marker ship کشتی نماینده
book marker نشان لای کتاب
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
absorption marker عقربه جذب
beginning of tape marker علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
side marker light چراغعلامتدهندهکناری
end of tape marker علامت انتهای نوار
end of tape marker نشانگر انتهای نوار
end of data marker نشانگر انتهای داده ها
lane مسیر هر دونده
lane نای راه دریایی
lane مسیر
lane راه
lane مسیر که باخط کشی مشخص میشود
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane راه ورودی
lane خیابان
lane کوره راه
by lane کوچه فرعی
lane کوچه
lane خط سیر هوایی
lane گلو
by lane پس کوچه
lane کوچه ساختن منشعب کردن
lane یک خط جاده برای یک مسیر
lane راه باریک
centre lane بیندوخط
traffic lane مسیر عبور و مرور
traffic lane خط شد امد
feeder lane گلوگاهاصلی
lane line بیندوخط
lane number شمارهبینخطشناگر
lane rope طناببینخطشناگر
driving lane یک خط جاده برای یک مسیر
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
lover's lane <idiom> جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
slow lane محلعبورآهسته
side lane راهعبورجانبی
lane timekeeper نگهدارندهزمانخطشناگر
storm lane گذرگاه طوفان
single lane شاهراه یک خطه
dual lane راه دو خطه
dual lane راه دو طرفه
deceleration lane خط واشتاب
deceleration lane خط تقلیل سرعت
creep lane مسیر خزش
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach lane مسیر تقرب
air lane خط هوایی
acceleration lane خط شتاب
acceleration lane خط سرعت گیری
sea lane مسیر دریایی
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
sea lane جاده دریایی
single lane شاهراه یک طرفه
passing lane فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
overtaking lane خط پیش افت
overtaking lane خط پیشدستی
overtaking lane خط سبقت
ocean lane راه کشتی رو در اقیانوس
nearside lane خط یکم یا راه برونی
lefttunrning lane خط چپ گشت
lefttunrning lane خط چپ گرد
lane loading سربار خط عبوری
ice lane مسیر یخ بندان
helicopter lane کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
free throw lane مستطیل پرتاب ازاد
single lane [file] traffic ترافیک تک خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com