English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
English Persian
laplace expansion بسط لاپلاس
Other Matches
laplace law قانون لاپلاس
laplace law قانون امپر
laplace operator عملگر لاپلاس
laplace transformation تبدیل لاپلاس
laplace's equation معادله لاپلاس
laplace's law قانون لاپلاس
Laplace operator عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
expansion خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
expansion مین میکند
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion بسط
expansion انبساط
expansion گسترش انبساط
expansion گسترش
expansion افزایش
expansion شکوفائی
expansion توسعه
expansion انبساط بسط
expansion گسترش توسعه
expansion وسعت
expansion واتنش
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion slot شکاف گسترشی
heat expansion انبساط حرارت
free expansion انبساط ازاد
expansion unit وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
expansion theorem قضیه بسطی
expansion team تیم تازه وارد به لیگ
expansion table میز کشویی
expansion table میز کشابی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
macro expansion بسط درشت دستور
monetary expansion افزایش پول
Taylor expansion بسط تیلور [ریاضی]
expansion tank مخزنانبساط
expansion space فضایانبساط
expansion diaphragm دیاگرام انبساط
expansion connector صفحهاتصال
expansion chamber دریچهانبساط
expansion heat حرارت انبساط
thermal expansion انبساط حرارتی
polynomial expansion بست چندجملهای
path of expansion مسیر گسترش
path of expansion مسیر توسعه
monetary expansion توسعه پولی
vertical expansion گسترش عمودی
expansion scab ریشه
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion bus گذر گسترشی
expansion bolt پیچ واشو
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
expansion bearing تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
cubical expansion انبساط حجمی
credit expansion گسترش اعتبار
coefficient of expansion ضریب گستردگی
coefficient of expansion ضریب انبساط
binomial expansion بسط دو جملهای
bank expansion گسترش بانکی
expansion coefficient ضریب انبساط
expansion heat گرمای واتنش
expansion of universe انبساط جهان
expansion orbit مدار نشان
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion point درز انبساط
expansion loop خم انبساط
expansion joint درز انبساطی
expansion joint درز وارفت
expansion joint درز گسترش درز گشایش
expansion joint درز انبساط
expansion rate اهنگ انبساط
expansion rule قاعده بسط
expansion joint اتصال چند قسمتی
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion interface تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion path مسیر گسترش
characteristic expansion time زمان شاخص انبساط
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
taylor series expansion بسط سری تیلور
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com