English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (4 milliseconds)
English Persian
lapped on به فاصله یک اسب عقب بودن
Search result with all words
lapped دامن لباس
lapped لبه لباس سجاف
lapped محیط
lapped محل نشوونما
lapped اغوش
lapped سرکشیدن حریصانه خوردن
lapped لیس زدن با صدا چیزی خوردن
lapped شلپ شلپ کردن
lapped تاه کردن
lapped پیچیدن
lapped منطقه پاک سازی مین
lapped نوارمین روبی
lapped جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
lapped شناکردن طول استخر
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped رسیدن به حریف جلویی
lapped رویهم قرار دادن
lapped زیرکار رویهم افتادگی
lapped زانوی کسی وقتی که می نشینند
lapped ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
lapped seam welding جوشکاری درزی رویهم
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com