Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 145 (3 milliseconds)
English	Persian
large spread	مروحه خیلی باز است
large spread	فاصله گلوله ها راکم کنید
Other Matches
spread	منتشر کردن
spread	منتشر شدن انتشار
spread	منتشر کردن یا شدن
to spread [across] [over]	گسترش یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over]	توسعه یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over]	پهن شدن [سرتاسر]
spread	[منتشر کردن مایع روی سطح]
spread out	پهن کردن
spread	فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spread	اتش درودر عرض یا عمق
spread	پخش کردن
spread	گستردن
spread	فرش کردن
spread	گسترش یافتن
spread	منتشرشدن
spread	بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread	وسعت
spread	شیوع
spread	پهن کردن
spread	پهن شدن
spread	توسعه دادن
spread	توسعه
spread	پخش شدن
spread	نشر
spread	گسترش
lateral spread	اتش درو در عرض
load spread	انتشار نیرو
point spread	امتیاز قابل انتظار
range spread	اتش درو در عمق
spread collar	بلوزیقهمردانه
range spread	اتش درعمق
spread eagle	تصویر عقاب بال گسترده
spread eagle	میهن پرستی افراطی
spread eagle	چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
spread eagle	سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
spread effects	اثرات پراکندگی
spread run	مدت پخش
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
wing spread	فاصله بین دو سر بال
spread-eagled	درازکش
spread run	مدت اب بندان
spread effects	اثرات نشر
full beam spread	باندکامل روشنایی
spread oneself too thin <idiom>	با یک دست چند هندوانه برداشتن
full beam spread	باند کامل روشن کننده
large n	ازادانه
large	وسیع
large	هنگفت
so large	باین بزرگی
the large one	بزرگه
large n	ازادی
large n	مفصلا بطور کلی
large n	سر بسته همینطوری
large n	بتفضیل
by and large	رویهمرفته
by and large	کلا
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
large	حجیم
large	سترگ بسیط
large	کامل
large	جامع
large	درشت لبریز
in large	بمقدار زیاد
large	پهن
large	جادار
in large	بمقیاس زیاد
at large	به طور کلی [معمولا]
large	بزرگ
by and large <idiom>	روی هم رفته
set at large	ول کردن
large-scale	بمقدار زیاد
considerably large	بس بزرگ
large-scale	در مقیاس بزرگ
large-scale	مقیاس بزرگ
large scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
set at large	ازاد کردن
to a large extent	زیاد
large scale	مقیاس بزرگ
large scale	در مقیاس بزرگ
large wheel	چرخبزرگ
large blade	تیغهبزرگ
a large car	یک اتومبیل بزرگ
to set at large	ازاد کردن
to set at large	رهاکردن
to a large extent	خیلی
to a large extent	تا حد زیادی
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
large scale	بمقدار زیاد
was grinted in large t.	با حروف درشت چاب
large minded	متفکر
large-scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
in large quantities	بمقادیرزیاد
large hande a	حریص
large handed	دست باز
large hearted	مساعد
large hearted	سخاوتمند بخشنده
large hearted	نظر بلند
large intestine	روده بزرگ
large intestine	معاء غلاظ
large intestine	قولون روده فراخ
large hande a	دارای دست بگیر گیرنده
large hande a	دست باز
large detail	جزء بزرگ
in large quantities	خیلی خیلی
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
it is unusually large	ازاندازه معمول بزرگتراست
large sized	بزرگ
large sized a	بزرگ
of a large size	بزرگ
large adv	زیاد
large aircraft	هواپیمای بزرگ
large leaved	گل بوته
large hearted	همدرد
large minded	ادم فهمیده
large ship	کشتی بزرگ
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
large model	مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
large minded	دارای فکر وسیع
large adv	بیشتر
gentleman at large	کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
large white	خوک سفید انگلیسی
large minded	ادم فرفیت دار
gentleman at large	قای بیکار
sale on a large scale	فروش زیاد
large scale raid	حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
large chopping knife	ساطور
large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
There he is in the flesh. there he is as large as life.	خودش حی وحاضر است
he inherited a large fortune	دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
very large data base	پایگاه داده بسیار بزرگ
very large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
large scale map	نقشه مقیاس بزرگ
large detached house	خانهویلایی
large scale computer	سیستم کامپیوتر قوی
large scale computer	که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
very large scale integration	قطعه
large leaved hybrid petunia	اطلسی دهن اژدر
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
super large scale integration	قط عه
ultra large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
large scale production method	روش تولیدانبوه

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com