Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lattice point group
گروه نقطهای شبکه
Other Matches
lattice point
نقطه شبکه
point group
گروه نقطهای
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
تیر مشبک
lattice
توری منظم
lattice
شبکه بندی شبکه کاری
lattice
شبکه
lattice
کار مشبک
lattice parameter
پارامتر شبکه
lattice site
جایگاه شبکه
lattice resistivity
مقاومت ویژه شبکه
lattice position
محل شبکه
lattice energy
انرژی شبکه
lattice polarization
قطبش شبکه
lattice girder
تیر حمال مشبک
lattice grider
تیر مشبک
lattice imperfection
ناکاملی شبکه
lattice ion
یون شبکه
lattice mast
دکل مشبک
lattice matrix
ماتریس
lattice network
شبکه توری منظم
lattice spacing
فاصله شبکه
fcc lattice
lattice face-centeredcubic
lattice work
شبکه کاری
lattice work
شبکه بندی
lattice windows
شباک
lattice windows
پنجره مشبک
lattice window
شباک
lattice window
پنجره مشبک
lattice vacancy
تهیجای شبکه
three dimensional lattice
شبکه سه بعدی
lattice tower
برج مشبک
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lattice tower
دکل مشبک
fcc lattice
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
lattice vibration
ارتعاش شبکه
lattice dynamic
دینامیک شبکه
crystal lattice
شبکه بلوری
crystal lattice
شبکه کریستالی
crystal lattice
شبکه بلور
Lattice
[order]
شبکه
[ریاضی]
rhombohedral lattice
شبکه لوزوجهی
Lattice
[order]
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
bravais lattice
شبکه براوه
dynamic lattice
شبکه پویشی
cubic lattice
شبکه مکعبی
oblique lattice
شبکه مایل
two dimensional lattice
شبکه دو بعدی
crystal lattice
شبکه بلورین
space lattice
شبکه فضائی
lattice defect
نقص شبکه
lattice constant
ثابت شبکه
atomic lattice
شبکه اتمی
bcc lattice
lattice body-centeredcubic
lattice bridge
پل شبکهای
lattice bridge
پل نردهای
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
square lattice
شبکه مربعی
ionic lattice
شبکه یونی
bcc lattice
شبکه مکعبی پر
specific lattice
شبکه ویژه
space lattice
شبکه فضایی
distorted lattice
شبکه واپیچیده
simple cubic lattice
شبکه مکعبی ساده
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
lattice suspension bridge
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
lattice woung coil
پیچک مشبک
lattice suspension bridge
پل اویزشی مشبک
spin lattice intraction
بر هم کنش اسپین شبکه
lattice heat conductivity
رسانندگی گرمایی شبکه
lattice heat capacity
فرفیت گرمایی شبکه
lattice translation operation
عمل انتقال شبکه
wooden lattice work
شبکه کاری چوبی
wooden lattice work
گره سازی
lattice thermal resistivity
مقاومت ویژه گرمایی شبکه
face centered cubic lattice
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
body centered cubic lattice
شبکه مکعبی مرکز پر
body centered cubic space lattice
شبکه فضاویی مکعبی با مرکزحجمی
closo packed hexagonal space lattice
شبکه فضایی شش وجهی
point to point line
خط نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
out group
برون گروه
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
ناوگروه
group
گروه رزمی
group
جمع شدن
group
دسته دسته کردن
t group
گروه T
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
انجمن
in group
گروه خودی
group
گروه
group
دسته
we group
گروه خودی
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
جمع اوری چندین چیز با هم
t group
گروه حساسیت اموزی
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
حزب
group
شیعه
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
دسته بندی کردن
group atmosphere
جو گروهی
group dynamics
پویش گروهی
group analysis
تحلیل گروه
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
group factors
عاملهای گروهی
splinter group
گروهجداییطلب
group frequency
بسامد گروهی
group contagion
سرایت گروهی
group captain
سرهنگ هوایی
group casting
ریخته گری گروهی
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group casting
ریخته گری
group drive
محرکه گروهی
group discussion
بحث گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
user group
گروه کاربران
group identification
همانند سازی گروهی
between group variance
پراکنش میان گروهی
group index
شاخص گروه
group mark
علامت گروه
group membership
عضویت گروهی
attack group
گروه تک به ساحل
attack group
گروه تک
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
group of targets
گروه هدفها
group pressure
فشار گروهی
group mark
نشان گروه
group interview
مصاحبه گروهی
group index
اندیس گروه
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group
گروه خدمات ساحلی
group of targets
گروه اماجها
user group
گروه استفاده کننده
battle group
گروه نبرد
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
artillery group
گروه توپخانه
bridged group
گروه پل شده
criterion group
گروه ملاک
standardization group
گروه معیاریابی
commutative group
گروه جابجاپذیر
command group
گروه فرماندهی
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
coacting group
گروه همکار
closed group
گروه بسته
experimental group
گروه ازمایشی
formal group
گروه رسمی
functional group
گروه عاملی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group
گروه استخلافی
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
task group
گروه ماموریت زمینی
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
feeding group
قسمت خوراک دهنده
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
feeding group
گروه تغذیه کننده
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
symmetry group
گروه تقارن
adverbial group
گروه قیدی
dead group
زاویه بیروح
detail group
قسمت بیگاری
detail group
دسته ماموربیگاری
entry group
گروه واجد شرایط
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entering group
گروه وارد شونده
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
end group
گروه انتهایی
noun group
گروهکلمات
group acceptance
پذیرش گروهی
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
side group
گروه جانبی
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
group practice
گروهپزشکی
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
carbonyl group
گروه کربونیل
gas group
گروه گاز
interest group
علایقگروهی
dead group
زمین بیروح
within group variance
پراکنش درون گروهی
encounter group
گروه رویارویی
army group
گروه ارتش
infinite group
گروه نامتناهی
acidic group
گروه اسیدی
blood group
تعیین کردن
blood group
گروه خونی
group structure
ساخت گروهی
abelian group
گروه ابلی
group separator
جداساز گروه
group selector
سلکتور گروهی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com