English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
lawyer's office دارالوکاله
lawyer's office دفتر وکالت
Other Matches
lawyer مشاور حقوقی حقوقدان
lawyer وکیل
lawyer حقوقدان
lawyer ملا
lawyer فقیه شارع
lawyer قانون دان
lawyer مشاورحقوقی
lawyer وکیل دادگستری
practical lawyer حقوقدان علمی
sea lawyer ملوان ایراد گیر
lawyer's fees حق الوکاله
trial lawyer وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
office کامپیوتر کوچک
office وفیفه
to r. any one in an office کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office مناسب برای استفاده در شرکت
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
little office نماز مخصوص حضرت مریم
in office در دفتر
office شغل عمومی
Near our office . نزدیک اداره ما
to i. anyone with an office به کسی منصب دادن
office اطاق دفتر
office اطاق
office شغل
office مقام
office مسئولیت احرازمقام
office اشتغال
office کار وفیفه
office خدمت
office محل کار اداره
office اداره
office دفتر کار
office دفتر
office منصب
office محل کار
site office دفتر مشاوراملاک
office copy رونوشت مصدق
office computer کامپیوتر اداری
office hours ساعات اداری
removal from office عزل
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
stationery office اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
subhome office شعبه دفتر اصلی
subhome office شعبه اصلی یک اداره
tenure of office تصدی
police office پاسگاه پلیس
tenure of office زمامداری
the foreign office وزارت خارجه
ticket office محل فروش بلیت
record office اداره بایگانی کل
purchasing office دفتر خرید
purchasing office قسمت خرید
office manager رئیس دفتر
office of records دفتر بایگانی
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office of the future ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
site office دفتر ساختمانی
office work کار اداری
paperless office اداره بی کاغذ
patent office اداره ثبت اختراعات
period of office دوره تصدی
police office کلانتری
office hours ساعات کار
printing office چاپخانه
office manager رئیس اداره
ticket office باجه
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
Where is the post office? پستخانه کجاست؟
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
information office دفتر اطلاعات
ticket office باجه فروش بلیت
government office اداره دولتی
the relevant office اداره مسیول
office grapevine سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
office chair صندلی اداری
office chair مبل اداری
out of [outside] office hours خارج از ساعات اداری
booking office باجه رزرو بلیت
ticket office باجه بلیت فروشی
booking office باجه فروش بلیت
office-holder صاحب منصب دولت
office-holder کارمند دولت
office-holder صاحب مقام
office-holder دیوان سالار
office-holder دیوان گر
office-holders صاحب منصب دولت
office-holders کارمند دولت
office-holders صاحب مقام
office-holders دیوان سالار
office-holders دیوان گر
office tower برجکارهایاداری
booking office گیشهفروشبلیط
placement office موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
sorting office مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
Outside office hours. خارج از وقت اداری
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
office building ساختمان اداری
audit office دفتر حسابرسی
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
drawing office دفتر طراحی
during his tenure of office درمدت تصدی او
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
end office دفتر انتهایی
end office شعبه جز
engineering office دفتر مهندسی
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office مرکز تلفن خودکار
finance office اداره دارایی
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
drawing office دفتر نقشه کشی
good office مساعی جمیله
governor's office فرمانداری
head office اداره مرکزی
war office وزارت جنگ
box office باجه بلیط فروشی
audit office اداره حسابرسی
automated office دفتر خودکار
branch office شعبه
branch office دفتر شعبه
cash office دایره صندوق
cash office صندوق
census office دایره سجل و احوال
census office اداره امار و ثبت احوال
central office دفتر مرکزی
central office مرکز تلفن
central office تلکس و تلگراف
post office محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post office اداره مرکزی پست
post office پستخانه
head office دفتر مرکزی
office boy فراش
office automation خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
jack in office رسیده است
job office دفتر کارگاه
labour office اداره کارگزینی
land office اداره املاک وثبت اراضی
intelligence office دفتر اطلاعات
Foreign Office وزارت امور خارجه
main office مرکز اصلی
register office اداره ثبت احوال
notary office محضر
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office attorney وکیل دفتر
office boy پیشخدمت
jack in office ادم باد درسرکه تازه بمقام
investiture with an office برگماری بکار
Home Office وزارت کشور
registry office اداره ثبت
holy office جامعه راهبان ومومنین
office bearer بعدا پرسیده شود
india office وزارت هند
india office اداره امورهندوستان
inquiry office اداره خبر گیری
inquiry office دفتر اطلاعات
intermediate office مرکز میانی
Home Office وزارت داخله
investiture with an office اعطای منصب
intelligence office دفتر راهنمایی
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
office swivel chair صندلی گردان اداری
Home Office [British E] دفتر وزارت داخله
Currency exchange office صرافی
army post office پستخانه نیروی زمینی
Home Office [British E] دفتر وزارت کشور
administrative contracting office دفتراداری
administrative contracting office دفتر استخدام کارگزینی
lost property office دفتر اشیای گم شده
left-luggage office دفتر بار امانتی
land office business کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
public prosecutor's office دادسرا
post office order چک یا حواله پستی
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
office of the public prosecutor دادسرا
main center office مرکز اصلی ارتباطات
natary public's office محضر
notary public office دفتر
office information system سیستم اطلاعات اداری
notary public office اسنادرسمی
head office of company مرکز اصلی شرکت
to marry at a registry office در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
telephone central office مرکز تلفن خودکار
Where is the left-luggage office? دفتر بار امانتی کجاست؟
Where is the nearest exchange office? نزدیکترین صرافی کجاست؟
The hell with the company (office). گور بابای شرکت ( اداره )
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
notary public's office دفتر اسناد رسمی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
civil status office دفتر سجل و احوال
command issuing office دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
general posr office اداره مرکزی پست در لندن
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com