Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 97 (2 milliseconds)
English	Persian
leading diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
Other Matches
diagonal	قاطع دو زاویه
diagonal	قطر
diagonal	قطری
diagonal	انبر
diagonal	سیم بر متقاطع
diagonal	اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
diagonal	گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
diagonal	دوگوشه
diagonal	اریب
diagonal	مورب
diagonal	قطر چهار ضلعی
diagonal	سیم چین
diagonal perspective	پرسپکتیو مورب
diagonal matrix	ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
diagonal matrix	ماتریس قطری
diagonal flow	جریان مورب
double diagonal	دوپوسته
diagonal power	قدرت قطری
diagonal arch	طاق قوسی قطری
diagonal perspective	پرسپکتیو قطری
diagonal pass	پاس مورب
main diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
diagonal move	اجزاینمایشگر
major diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
star diagonal	ستارهمورب
diagonal buttress	پایهادیب
diagonal flow compressor	کمپرسور با جریان متناوب
the main diagonal of a matrix	قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
principal diagonal [matrix]	قطر اصلی [ریاضی]
diagonal bucking of web	کمانش قطری جان تیر
diagonal compession force	نیروی فشار قطری
primary diagonal [matrix]	قطر اصلی [ریاضی]
off diagonal cross peaks	پیکهای چلیپایی خارج از قطر
in leading	در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading	راهنمایی
leading zero	صفر مقدم
leading zero	رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading	فاصله خطوط
leading	جداکردن سطرها
leading	هدایت
leading	فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading	عمده
leading	پیشتاز
leading	مقدم
leading	عمده برجسته
leading	نفوذ
leading article	کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading zeros	صفرهای مقدم
leading articles	کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles	سرمقاله
leading question	سوال تلقینی
leading ship	ناو نوک
leading string	ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading sectors	بخشهای پیشگام
leading light	عضو مهم
leading light	شمع محفل
leading light	چشم و چراغ
leading lights	عضو مهم
leading lights	شمع محفل
leading lights	چشم و چراغ
leading article	سرمقاله
Car no. 6 is leading.	اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading case	نمونه یاسابقه قضائی
leading sectors	بخشهای پیشرو
leading seaman	مهناوی یکم
desired leading	سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
leading edge	لبه راهنما
leading edge	اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge	لبه حمله
leading edge	لبه مقدم
leading current	شدت پیش افتاده
leading question	پرسش راهنمایی کننده
leading questions	سوال تلقینی
leading in wire	سیم انشعاب
leading questions	پرسش راهنمایی کننده
leading official	سرداور
desired leading	مسیر مطلوب
leading indicators	شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading line	خط هدایت هواپیما
leading man	هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading marks	نشانههای هدایت
leading nations	ملتهای بزرگ
leading point	نقطه نشانه روی
leading line	خط هادی
leading point	نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading region	نواحی پیشرو
leading lady	ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading insurer	بیمه گر اصلی
leading line	خط بستن زاویه سبقت به توپ
men of light and leading	مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge model	IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
leading lady or man	بازیگر عمده
leading edge tube	لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap	لبهبرجستهباله
By international standards Germany maintains a leading role.	در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind <idiom>

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com