Total search result: 128 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
leading marks |
نشانههای هدایت |
|
|
Other Matches |
|
leading |
فاصله خطوط |
leading zero |
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده |
leading zero |
صفر مقدم |
leading |
جداکردن سطرها |
in leading |
در مرحله شاگردی یا نوچگی |
leading |
فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده |
leading |
راهنمایی |
leading |
هدایت |
leading |
نفوذ |
leading |
عمده برجسته |
leading |
مقدم |
leading |
پیشتاز |
leading |
عمده |
marks |
نشان کردن نشان |
marks |
هدف نقطه اغاز نقطه فرود |
marks |
بل گی_ری خوب |
marks |
01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف |
marks |
نشانه کردن حریف |
marks |
علامت |
marks |
پایه |
marks |
مارک |
marks |
نشان |
marks |
علامت گذاری روی چیزی |
marks |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
marks |
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است |
marks |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
marks |
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار |
marks |
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند |
marks |
قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن |
marks |
بعنوان سیگنال استفاده میکند |
marks |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
marks |
ایه |
marks |
اثر |
marks |
هدف |
marks |
داغ |
marks |
نشان علامت |
marks |
نشانه |
marks |
نمره |
marks |
ارزه |
on your marks |
فرمان بجای خود |
marks |
علامت گذاشتن |
marks |
پایه نقطه |
marks |
درجه |
marks |
علامت گذاری کردن |
marks |
علامت گذاری |
marks |
نمره گذاری کردن علامت |
marks |
توجه کردن |
marks |
حد |
marks |
مرز |
marks |
علامت نشانه هدف |
leading line |
خط هدایت هواپیما |
leading line |
خط بستن زاویه سبقت به توپ |
leading nations |
ملتهای بزرگ |
leading line |
خط هادی |
leading lady |
ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد |
leading man |
هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی |
leading insurer |
بیمه گر اصلی |
leading indicators |
شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو |
leading edge |
لبه راهنما |
leading edge |
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود |
leading point |
نقطه نشانه روی |
leading point |
نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک |
leading region |
نواحی پیشرو |
leading light |
عضو مهم |
leading light |
شمع محفل |
leading light |
چشم و چراغ |
leading lights |
عضو مهم |
leading lights |
شمع محفل |
leading lights |
چشم و چراغ |
Car no. 6 is leading. |
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات ) |
leading diagonal |
قطر اصلی [ریاضی] |
leading ship |
ناو نوک |
leading sectors |
بخشهای پیشگام |
leading sectors |
بخشهای پیشرو |
leading seaman |
مهناوی یکم |
leading zeros |
صفرهای مقدم |
leading edge |
لبه حمله |
leading in wire |
سیم انشعاب |
leading articles |
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند |
leading question |
سوال تلقینی |
leading question |
پرسش راهنمایی کننده |
desired leading |
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو |
desired leading |
مسیر مطلوب |
leading official |
سرداور |
leading questions |
سوال تلقینی |
leading articles |
سرمقاله |
leading questions |
پرسش راهنمایی کننده |
leading edge |
لبه مقدم |
leading current |
شدت پیش افتاده |
leading article |
سرمقاله |
leading case |
نمونه یاسابقه قضائی |
leading string |
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند |
leading article |
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند |
sea marks |
علامات دریایی |
shipping marks |
علامتهای روی بسته بندی |
black marks |
سابقهی بد |
punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
question marks |
پرسش نشان |
question marks |
علامت سوال |
cardinal marks |
علائماساسی |
quotation marks |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
full marks |
پاسخدرستبهتمام سوالات |
punctuation marks |
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند |
question marks |
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند |
good marks |
نمرههای خوب |
fiducial marks |
علایم منطبق شونده در صفحه رادار |
fiducial marks |
علایم پوشاننده |
erection marks |
علائم نصب |
draught marks |
علایم ابخور |
draft marks |
علامت ابخور |
diacritical marks |
نشان تشخیص |
case marks |
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی |
marks man |
تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر |
strawberry marks |
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص |
leading edge model |
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی |
leading edge tube |
لاستیکلبهپیشتاز |
leading lady or man |
بازیگر عمده |
men of light and leading |
مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند |
leading edge flap |
لبهبرجستهباله |
quotation marks (French) |
علائمنقلقول |
I give you full marks for that . |
نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا ) |
high-water marks |
بالاترین داغ اب |
single quotation marks |
علامتنقلقولتکی |
I got good marks in the exams . |
نمرات خوبی درامتحان آوردم |
operational pattern of marks by night |
نقشیازعلائممشخصبرایشب |
By international standards Germany maintains a leading role. |
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد. |
blind leading the blind <idiom> |
|